۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۰, شنبه

افشاگری مهرانگیز کار از شکنجه های ماموران امنیت نسبت به همسرش نمودند و علت خودکشی سیامک - محمد مصطفایی

خودکشي سيامک به خاطر افسردگي، نااميدي محض، دلتنگي براي ديدن فرزندانش و دلتنگي محض بوده است. زندگي برايش سياه شده بود. هر چه سعي کرديم اميد بدهيم ديگر نمي توانستيم. دستم به نوشتن نمي رود. نمي دانم از کجا شروع کنم. اما سعي مي کنم بنويسم. درد دلها، غم ها و ناگفته هاي وکيلي مبرز و مشهور ايراني را بنويسم که در کنارم افسرده و پکر نشسته است و چراهايي که ذهنش را مشغول کرده، مرور مي کند. وکيلي که قرباني عقايد بشر دوستانه اش شده است و دست از تلاش بر نمي دارد. وکيلي که دارايي اش – علم ، تجربه وساک دستي است که براي رسيدن به دموکراسي و احترام به برابري و حقوق بشر او از اين سو به آن سو مي برد. فوت سيامک پورزند، برايم قابل هضم نبود که به يکدفعه مهرانگيزبا صداي سرشار از بغض و لرزش خبر از خودکشي همسرش باوفايش مي دهد. مات و مبهوت مي شوم. او از طبقه ششم آپارتماني که به اميد ديدار همسر و فرزندانش در آنجا زندگي مي کرد خود را به زمين سپرده بود. سيامک پورزند از دلتنگي محض، نااميدي از ديدار فرزندان و همسرش با پيامي به ملت ايران خودکشي کرده بود. سيامک حتي از وکيل تسخيري و يا هر وکيل ديگري نااميد شده بود. يک سال و نيم از حبس ناعادلانه و انتقامجويانه اش، مانده بود. گر چه به دليل وضعيت جسماني اش، در خانه تحت نظارت ماموران اطلاعاتي، بستري بود اما اجازه خروج از کشور به وي داده نمي شد. مسئولين دستگاه قضايي نيز در اين اواخر تنها با سکوتشان او را شکنجه مي کردند تا نتواند فرزندانش را ببيند. ماموران امنيت زماني که جهت تفتيش، وارد منزل مرحوم پورزند شده بودند، به عمد گذرنامه سيامک را دزديدند و در صورتجلسه خود نامي از گذرنامه نياوردند. اداره گذرنامه هم به دليل دستور دادستان اجازه نداشت گذرنامه جديد صادر کند. او از همه کس و همه جا بريده بود. حالش روز به روز بدتر مي شد. حرف هايي که مي زد حرفهاي نگران کننده اي بود. مهرانگيز مي گويد: اين قاضي، تحت تاثير فشارهاي بين المللي، براي تبرئه خود، سيامک را در مقابل تلوزيون قرار داد و با شکنجه هايي که بازجويان و وي نموده بودند موجبات اقرار به زيان خود را فراهم کردند. اين قاضي که از قرار در گذشته دلاک و ريش تراش بود با فرچه و صابون، ريش و سيبيل سيامک را که تا سينه اش آمده بود اصلاح کرده بود. به همين دليل در فيلمي که از تلوزيون پخش شد. جاي زخم روي صورت سيامک مشاهده مي شد. سيامک به صورت هاي مختلف شکنجه شده بود. او هرگز حاضر نشد براي ما از اين شکنجه ها سخن گويد. اما يک بار دخترم ليلي موفق شده، از او حرف بکشد و صداي او را از تلفن ضبط کند که در مورد شکنجه هايش توسط بازجويان، صحبت کرده، اما هنور اين صدا را پخش نکرديم بعد از اين گفتگوي تلفني سيامک به خاطر يادآوري شنکنجه ها، بيماريش تشديد شد و در قسمت مراقب هاي ويژه در بيمارستان بستري شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر