۱۳۹۰ تیر ۸, چهارشنبه

حادثه در خاک روسیه روی داد 8 دانشمند اتمی روسیه- ایران در سقوط هواپیما کشته شدند

هواپیمای مسافری توپولف روسیه با 52 سرنشین، که 8 تن آنها دانشمندان اتمی این کشور بودند که در نیروگاه اتمی بوشهر کار می کردند و یا در ارتباط با آن بودند سقوط کرد. در این واقعه 44 تن از سرنشینان هواپیما که 8 دانشمند اتمی روسیه در میان آنها بودند کشته شدند.
از جمله دانشمندان اتمی روسیه که در جریان سقوط این هواپیما کشته شد، “آندری تروکینوف” یکی از کارشناسان ارشد اتمی روسیه بود که در بخش همکاری های اتمی روسیه و ایران کار می کرد.
سه دانشمند اتمی دیگر روسیه که کشته شدند در شرکت “هیدروپرس” کار می کردند که با نیروگاه اتمی بوشهر در ارتباط است. از این سه تن، “سرگئی ریژوف” رئیس شرکت “هیدروپرس” بود که سازنده نیروگاه های اتمی است.
دولت روسیه درباره این حادثه اعلام کرد:
هواپیمای حامل دانشمندان اتمی روسیه درجریان پرواز از مسکو بطرف شهر «پتروزاووسک» سقوط کرد که از جمع سرنشینان آن تنها 8 تن که بشدت مجروح شده اند جان سالم بدر بردند.
آسوشیتدپرس از قول مقامات روسیه حال مجروحین را وخیم توصیف کرد.
هواپیما در 2 کیلومتری باند فرودگاه شهر "پتروز اووسک" و هنگام نشستن سقوط کرد و بر اثر برخورد با زمین آتش گرفت. با آنکه "مه غلیظ" علت این حادثه اعلام شده، اما وجود این تعداد دانشمند اتمی مرتبط با فعالیت اتمی ایران در این هواپیما و کشته شدن همه آنها سئوالاتی را در باره یک اقدام سازمان یافته مطرح می کند.

از ترس بازداشت جهانی عمر البشیر به تهران بازگشت!

البشیر، رئیس جمهور کودتائی سودان که حکم بازداشت جهانی او بدلیل جنایت در سودان صادر شده، بدعوت احمدی نژاد، جهت شرکت در جلسه بین المللی مبارزه با تروریسم راهی ایران شد. جلسه ای که علاوه بر البشیر، روسای جمهور افغانستان و عراق در آن شرکت کرده بودند و معلوم نیست چرا لقب جهانی به آن داده شده بود.
البشیر که با کشاندن کشور سودان به یک جنگ خانگی، مسبب تجزیه سودان به دو کشور و دست گذاشتن شرکت های بزرگ نفتی روی نفت سودان شد، در پایان اجلاس بین المللی با شرکت سه رئیس جمهوری که نامشان در بالا آمد، قصد داشت از تهران برود به چین اما هواپیمایش بلافاصله پس از عبور از آسمان ایران، از فراز ترکمنستان دور زده و بازگشت به تهران!
دو فرضیه در باره این حادثه مطرح شده است:
1- خطر پائین کشیدن هواپیما در یکی از جمهوری های شوروی سابق و یا در یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی و دستگیری البشیر
2- شیر در شیر بودن همه امور در زمین و آسمان ایران و وحشت از هر پروازی که در آسمان ایران انجام می شود. یعنی همان ترسی که باعث شد به هواپیمای صدراعظم آلمان هم اجازه عبور از آسمان ایران برای رفتن به هندوستان ندهند!
هنوز اعلام نشده که البشیر از کدام مسیر راهی چین شد، و آیا هنوز در تهران است و یا رفت چین و یا اساسا بازگشت به سودان؟

۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

سخنرانی امیرارجمند در "هیوستن" اختلاف درنهادهای قدرت میان متقلبان انتخابات 22 خرداد

دکتر امیرارجمند مشاور ارشد میرحسین موسوی که سرگرم سفرهای نوبتی به کشورهای جهان و شرکت در جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخ پیرامون جنبش سبز در خارج از کشور است، در "هیوستن" امریکا، رئوس برنامه حداقل جنبش و شرایط شرکت درانتخابات را برشمرد. وی سخنرانی خود را با اعلام حمایت از 12 زندانی سیاسی در حال اعتصاب غذا آغاز کرد و از مردم دعوت کرد تا با الله اکبر در شب چهارشنبه ای که در پیش است پشتیبانی خود را از این زندانیان نشان دهند.
امیرارجمند در باره شورای هماهنگی گفت: این شورا با انتشار منشور موسوی در بهمن ماه سال گذشته با تاکید بر اصل تکثرگرایی جنبش سبز، خواسته های حداقلی جنبش سبز را تدوین کرد. اهم خواسته های مطرح شده در این منشور شامل برگزاری انتخابات آزاد در فضای غیر امنیتی، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی فعالیت احزاب و گروه ها و مطبوعات، اجرای اصول بر زمین مانده قانون اساسی و اعمال موازین جهانی حقوق بشر است. اردشیر امیر ارجمند برخوردهای مکرر امنیتی، غیرقانونی و خشن حکومت با مردم و مخالفین را نشانه زنده بودن جنبش سبز دانست و افزود جنبش سبز از مرحله شکل گیری گذشته و به مرحله تثبیت رسیده است و برخوردهای حکومت نشانی از پویایی جنبش است نه رکود آن. وی اختلاف کنونی بین نهادهای حکومتی بر سر قدرت را نشانی از رسوایی متقلبان حکومتی و حقانیت خواسته های اولیه جنبش دانست.
تغییر در رفتار حکومت و رسیدن به مردمسالاری پایدار ممکن نیست مگر با قدرت گیری نهادهای مدنی که مدافع حقوق مردم باشند. ازاین رو، در شرایط کنونی ایجاد شبکه های اجتماعی حول جریان های اثرگذار در جامعه همچون جنبش های زنان، دانشجویی و کارگران از راهکارهای اساسی جنبش سبز برای تغییر تعادل قدرت به سود مردم است.

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

این مشت، نمونه خروار است یک نمونه از اوباشی که در کنار کودتاچی ها خدمت کرد





اسماعیل افتخاری معروف به اسمال تیغ کش، قبل از انقلاب، از جمله اوباش و باج گیرهای معروف محله جمشید تهران و یا همان شهرنو بود. با باج گیری از فاحشه ها و مشتریانشان امرار ‏معاش می کرد. بارها توسط شهربانی و دادگستری بازداشت شده بود. قبل از انقلاب در صنایع‌ پشتیبانی‌ و هلی‌كوپترسازی‌ كشور راننده بود اما بدلیل همین سوابق از کار اخراج شده بود.
با شروع انقلاب اسلامی ناگهان مسلمان شد و بعد از انقلاب هم خودش را چسباند به آیت الله ایروانی و "گروه ضربت جنوب تهران" را درست کرد که در شکم کمیته های انقلاب فعالیت می کرد.
حمله به منازل و مغازه ها و ادارات جنوب تهران و بازداشت افرادی از شهربانی که از آنها دل خونی داشت از فعالیت های این دوران او بود. با همین خدمات شد اولین فرمانده کمیته منطقه ۱۲ تهران!
سال ۱۳۶۸ رفت به سازمان دخانیات و شد مسئول حراست این سازمان!
در سال ۱۳۷۴ با توجه به سابق گذشته و آشنائی هائی که با اکبر خوش کوش(از نوجوانان معروف جنوب تهران که به اکبر "خوش گوشت" معروف بود) به محفل سعید امامی معاون سیاسی وزارت اطلاعات دوران علی فلاحیان وصل شد. تا سال ۱۳۷۷ در همین محفل مشغول به خدمت بود. از جمله این خدمات مشارکت در قتل "سیامک سنجری"، فاطمه قائم مقامی (مهماندار هواپیما که با علی فلاحیان رابطه داشت! و هر دو، یعنی سنجری و فاطمه به قتل رسیدند تا از بار پرونده فلاحیان کم شود!) و همچنین "ناصر سیگارودی معروف به "ناصر سگ سبیل" بود.
او از کنار همین خدمات توانست یک شرکت حمل و نقل دریایی ای را به ثبت برساند و صاحب چهار کشتی باری و یک نفتکش شد. دوستش احمد خوش کوش هم وارد کننده موبایل. وارداتی که سرانجام باعث اختلاف بین او و روح الله حسینیان شد و کارشان بسیار بالا گرفت. روح الله حسینیان اکنون در مجلس است و نقش اجرائی مهمی در کودتای 22 خرداد داشت.
احمد خوش کوش، یکبار در جریان رسیدگی به قتل های زنجیره ای، که منجر به خودکشی شدن سعید امامی شد دستگیر شد و در جریان بازجوئی ها، اعترافات سعید امامی را در باره قتل احمد خمینی کامل کرد. همه آنها بعدها آزاد شدند و بار دیگر حذف کارهای امنیتی شدند، غیر از سعید امامی که سرش را زیر خاک کردند چون زیاد می دانست و شروع کرده بود به گفتن رازهای نگو!
ارسال موشک بجای حبوبات به بلژیک توسط سعید امامی با یکی از کشتی های شرکت اسمال تیغ کش انجام شد.
محفل قتل های زنجیره ای از اسمال تیغ کش حمایت مالی و حمایت قضایی می کرد و او نیز برایشان هر چه می خواستند انجام می داد.
اسمال تیغ کش همان باج گیر قدیمی بود و به چاقوکشی عادت داشت و به همین دلیل دست به چند چاقوکشی، زن ربائی و قتل زد که برای وزارت اطلاعات دردسرساز بود. برای نمونه در تابستان سال ۷۷ با نام «تیمسار احمدی» دختر ۱۶ ساله ای را در میدان هفت تیر تهران ربود و پس از تجاوز، او را در خیابان رها کرد.
وقتی این موارد بی شمار شد، تصمیم گرفتند با توجه به اطلاعاتی که داشت، او را هم گوشمالی بدهند و هم از دسترس دور کنند. به جرم آدم ربایی، کلاهبرداری، زورگیری، تملک مال غیر، تجاوز به عنف و..... دادگاهی شد، اما قرار نبود برای این جرم ها محکوم به اعدام شود. به همین دلیل فقط به ۸ سال حبس تعزیری محکوم شد. او دردادگاه از خدماتش گفت و البته گوشی را هم داد دست بالادستی ها که زیاد می داند و صلاح نیست زیاد سر به سرش بگذارند. برای نمونه گفت: من در زمـان‌ خـدمتم‌ در كـمیتـه‌ ۶۰۰۰ نفـر را بازداشت‌ كرده‌ام. یـادم‌ نیست‌ كه‌ كدام‌ را برای‌ چه‌ دسـتگیـر و بـازداشـت‌ كرده‌ام‌.
او در زندان نیز ارتباط هایش را با مقامات اطلاعاتی حفظ کرد و به جای آنکه در خارج از زندان برایش ماموریت درست کنند؛ در زندان ماموریت های جدید به او دادند. از جمله اجازه دادند گروه و باند درست کند، چاقو دراختیار داشته باشد. برخی چهره های سیاسی را به بندی که او در آن بود فرستادند تا اسمال تیغ کش یا دخلشان را بیآورد و یا با چند نیش چاقو ادبشان کند. از جمله شاهکارهای او در این دوران، توطئه قتل دکتر زرافشان وکیل قتل های زنجیره ای بود که زندانی بود و او را به بند اسمال تیغ کش فرستاده بودند. قتلی که ناتمام ماند.
باند تجاوز به دانشجویان سیاسی را نیز او به اشاره مقامات اطلاعاتی – احتمالا در ارتباط با قاضی مرتضوی- تشکیل داد و فجایعی را نیز در این ارتباط مرتکب شد که برخی از دانشجویان و وبلاگ نویسان پس از بیرون آمدن از زندان به مجلس و نزد رئیس و معاون و سخنگوی قوه قضائیه وقت رفته و اتفاقات درون زندان را فاش ساختند.
در سال آخر دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد، ناگهان اسمال تیغ کش آزاد شد. در آن زمان همه معترض بودند که چرا مجرمی با این پرونده از زندان بیرون آمده است. بویژه که درست همزمان با طرح نمایشی مقابله با اوباش آزاد شد. پس از کودتای انتخاباتی و فجایعی که در کهریزک و زیر زمین وزارت کشور روی داد و شیخ مهدی کروبی به بخشی از آنها اشاره کرد، تازه مشخص شد که چرا اسمال تیغ کش را از زندان بیرون آوردند و دوباره به خدمت گرفتند!

۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

اعتراض امام جمعه کاشمر به یک تجاوز گروهی درروستای قوژد

خبرگزاری هرانا - امام جمعه کاشمر از فاجعه تجاوز گروهی در روستای قوژد خبر داده است. گفته می‌شود در این تجاوز گروهی، بیش از ۱۰ نفر یک زن را مورد آزار و اذیت قرار دادند. پس از انتشار جرئیات فاجعه تجاوز گروهی به جمعی از زنان در خمینی شهر اصفهان، این بار خبر از تجاوز گروهی دیگری در روستای قوژد (ghoojd) از توابع کاشمر واقع در استان خراسان رضوی می‌رسد. گفته می‌شود در این ماجرا، بیش از ۱۰ نفر به زنی در اراضی اطراف روستای قوژد از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشمر، به صورت گروهی، تجاوز به عنف کرده‌اند. به گفته ضابطان قضایی این شهرستان، هم اکنون بیش از ۱۰ نفر از متجاوزان، در زندان وکیل آباد مشهد، در بازداشت به سر می‌برند و قاسم یعقوبی، امام جمعه این شهر نیز روز گذشته، از دستگاه قضایی و نیروی انتظامی، درباره روند رسیدگی به این پرونده، انتقاد کرده است. امام جمعه کاشمر و نماینده ولی فقیه در این شهر در خطبه‌های نماز جمعه دیروز خود گفت: «تجاوزات دسته جمعی و سازماندهی شده به نوامیس مردم در شهر دارالمومنین مایه تأسف است.» خباز، نماینده این شهرستان نیز در گفتگو با خبرآنلاین از وقوع تجاوز جمعی در یکی از روستاهای حوزه انتخابیه خود خبر داد و به ذکر این توضیح کلی بسنده کرد که: «جزئیات این تجاوز را نپرسیده‌ام و در جریان موضوع نیستم.» فاجعه روستای قوژد هر چند هیچ یک از مسئولان شهرستان کاشمر حاضر به اطلاع رسانی دقیق در این باره نیستند و تنها به ذکر جملات کلی در بیان این جرم، اکتفا می‌کنند، ولی یکی از ضابطان قضایی سپاه پاسداران، در گفتگو با خبرآنلاین، جزئیات پرونده روستای قوژد را بیان می‌کند. مصطفی قریشی می‌گوید: «یک ماه و نیم پیش، مردم روستای قوژد در تماس تلفنی با ضابطان قضایی، خبر از یک تجاوز جمعی در اراضی اطراف این روستا به یکی از زنان اهل روستا می‌دهند. نیروهای بسیج به محل اعزام می‌شوند و تعدادی از مته‌مان را بازداشت و به کلانتری مربوطه ارجاع می‌دهند. ولی به دلیل اینکه فرد مورد تجاوز، توسط متجاوزان از محل، دور شده بود، شاکی خصوصی حضور نداشت و به همین دلیل، اراذل و اوباش دستگیر شده، آزاد می‌شوند.» هر چند وی از برخورد مقامات قضایی با نیروهای بسیج به دلیل آنچه «فقدان شاکی خصوصی در پرونده» گفته شد، خبر داد، اما در تشریح نحوه دستگیری مجدد متجاوزان توضیح می‌دهد: «پس از یکی دو روز و درمان خانم مورد تجاوز، وی با مراجعه به دادسرا، طرح شکایت می‌کند و به دلیل اینکه پرونده مربوط به شکایت» تجاوز به عنف «بوده، در صلاحیت دادگاه کیفری استان در مشهد قرار می‌گیرد. با هماهنگی دادستان استان، اکیپی از نیروی انتظامی، وارد روستای قوژد می‌شود و تعدادی از مته‌مان را دستگیر و به زندان وکیل آباد مشهد منتقل می‌کند.» گفته می‌شود بیش از ۱۵ نفر از متجاوزان در بازداشت به سر می‌بردند که تعدادی از آن‌ها آزاد شده‌اند. مظلومی دادستان کاشمر حاضر نشد به خبرآنلاین درباره جزئیات این پرونده، چیزی بگوید و به ذکر این نکته بسنده کرد که: «پرونده در اختیار دادستانی استان است و قرار شده از طریق اداره کل روابط عمومی استان، اطلاع رسانی شود.» گلایه‌های امام جمعه شاید به دلیل آزادسازی ابتدای وقوع جرم و پس از آن، دستگیری مجدد مته‌مان و گذشت بیش از یک ماه از دستگیری این افراد است که قاسم یعقوبی، امام جمعه کاشمر این چنین به نیروی انتظامی و قوه قضائیه، از تریبون نماز جمعه انتقاد می‌کند: «دستگاه قضایی و نیروی انتظامی باید به موقع وارد عمل شوند زیرا اگر مردم ببینند دستگاه قضا و نیروی انتظامی توان و فرصت این کار را ندارند خود وارد عمل خواهند شد.» وی با اشاره به اینکه اگر مردم ببینند در روز روشن به ناموسشان تجاوز می‌شود و کسی نیست که برخود کند، افزود: «در این شرایط هرج و مرج به وجود می‌آید که اثرات آن بد‌تر است.» یعقوبی در نماز جمعه گذشته کاشمر گفته است: «کسانی که به صورت گروهی، سازماندهی شده و با سلاح به نوامیس مردم تجاوز می‌کنند مصداق روشن مفسد فی‌الارض هستند.» امام جمعه کاشمر در گفتگو با خبرآنلاین، مجددا گلایه‌های خود را از دستگاه قضایی مطرح کرد: «هنوز هیچ کاری برای پرونده نشده و نظرم،‌‌ همان است که در نماز جمعه گفتم.» در روزهای اخیر، اخباری از تجاوز جمعی اراذل و اوباش به مردم، در کشور منتشر شده. در آخرین این موارد، گروهی از اراذل خمینی شهر به باغی در حومه این شهر حمله کردند و با بستن دست مردان، به صورت گروهی، زنان را مورد اذیت و آزار قرار دادند. در این پرونده، ۱۲ متهم مورد شناسایی قرار گرفته‌اند که با اقدام پلیس، ۸ تن دستگیر شده و بقیه، فراری هستند.

۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

گزارشی از پادگان "محمد رسول الله" بدنه سپاه ناراضی است سرهنگ به پائین به موسوی رای دادند

در تهران اوضاع لحظه‌ به لحظه است. وقایع بسرعت اتفاق می‌افتد. گاهی تا آماده تهیه گزارش میشوی دوستان دیگری زحمت آن را کشیده‌اند. قدیمی ها به ما می گویند اوضاع کنونی یادآور انقلاب 57 است. مردم نسبت به هم نزدیکتر شده‌اند. جوانانی که تا قبل از انتخابات تصور اشتباه در مورد آنان می‌شد خود را سرافراز به ایران و جهان نشان دادند و برای خود و هموطنان خارج اعتبار مجدد آوردند. درود بر آنها.
مردم از ایستادگی موسوی و کروبی خوشحالند. هر روز در محیط کار، خیابان، تاکسی، مغازه درباره وقایع و کارهایی که باید انجام داد بازار گفتگو گرم است و واقعا هیچکس از کودتاچیان دفاع نمی کند. حتی اگر کسی هم به گوبلز ایران رای داده باشد، در میان جمع هیچ دفاعی از او نمی‌کند.
مطلب اصلی که می خواهم برایتان بنویسم در مورد پادگان "محمدرسول‌الله". پادگانی که فرماندهی نیروی زمینی سپاه در تهران خیابان ولیعصر جنب سیمای جمهوری اسلامی و بیمارستان شهید رجایی (که قسمتی از آن شامل مرکز مهمات در افسریه واقع است) می‌باشد. این پادگان مرکز عملیات و هماهنگی لباس شخصی‌ها و بسیج و سپاه در کودتای 22 خرداد بود. فرمانده آن سردار عراقی که این روزها مصاحبه می کند و مردم را تهدید به سرکوب می کند، در آن روزهای بعد از خطبه نماز خامنه ای خودش با لباس پلنگی در میدان ونک به مردم حمله می‌ کرد.
سپاه چند روز مانده به 22 خرداد در حالت آماده باش بود. درهمان هفته اول بعد از انتخابات هزار نفر لباس شخصی که از افراد حفاظت اطلاعات سپاه بودند و آموزش ویژه رزم انفرادی، جمع‌آوری خبر، شنُود (حرفی مردم)، تیراندازی با تفنگ های دوربین‌دار و مقابله با اعتراضات را دیده‌اند از سپاه قم به این پادگان آورده شدند. آنها شب ها در ارتفاعات خارج از تهران و روزها در پادگان و خیابان ها بودند. افراد سپاه را کمتر برای درگیری خیابانی از پادگان بیرون آوردند. لباس شخصی‌ها را در موقع لزوم با تفنگ و وسایل عکسبرداری به محل مورد نظر انتقال می‌دادند. بسیج نیز در کنار آنها بود. تیم های سرکوب چند دسته بودند:
1- یگان ویژه که آموزش موتورسواری دیده و با لباس مشکی وماشین های مشکی و معمولا دو نفره با تفنگ های گاز اشک‌آور به حرکت در می آمدند و بسیار بیرحم و وقیح اند.
2- افراد نیروی انتظامی با لباس سبز تیره و پیاده، با سپر و گاز اشک‌آور (کمی آرامتر از یگان ویژه)
3- نیروی انتظامی که رفتار آرام تری دارند و گاهی اوقات که خودم شاهد بودم مانع از کتک خوردن مردم توسط یگان ویژه می‌شدند. مردم هم به آنها وانمود می کردند که نزدیکی آنها را درک می کنند.
4- بسیجی های محلات که فرماندهان و مسئولین آن بسیار قسی و بی شخصیت، و فکر میکنم حتی بی‌توجه به نماز و دین هستند. اما افراد معمولی بسیج با حالتی از روی ناچاری به خیابان‌ها آمدند.
یک روز خودم شاهد بودم که درمیدان بهارستان افراد را دستگیر می کردند. یکی از این بسیجی ها می خواست نوجوانی را دستگیر کند که کوتاه آمد و به خودش گفت "خدایا گناه دارد، نمی‌دانم چکار کنم" و سپس او را آزاد کرد.
در پادگان محمد رسول‌الله پارک ملت خیلی از افسران سپاه به آقایموسوی رای داده و از وضعیت موجود بشدت ناراضی هستند.
دستگیرشدگان را به مراکز مختلف، از جمله این پادگان افسریه که محل نگهداری مهمات است می‌بردند. بعد تعدادی را به اوین می‌فرستادند.
پرسنل سپاه کاملا در حالت حیرت‌اند. از فرماندهان اطلاع موثق ندارم اما در بدنه از سرهنگ به پایین همراه مردم هستند.
سطح آگاهی بالاست خواندن و ارجاع دیگران برای کسب خبر به پیک ‌نت یکی از فعالیت های جا افتاده است. شاید همه و مسئولین مملکت نیز آن را می‌خوانند. خبرهای پیک‌ نت دهان به دهان و با کپی و...به دیگران منتقل می‌شود. هر چند فیلتر سایت ها شدیدا عمال میشود اما جوانان باهوش ایرانی راهی پیدا میکنند.
"نام نویسنده گزارش"- پادگان محمد رسول‌الله

۱۳۹۰ خرداد ۲۷, جمعه

درپاسخ به سخنان خطیب جمعه احمدخاتمی:


ایکاش کشوری داشتیم که درآن آزادی بیان واندیشه موجودبود. ایکاش کشوری داشتیم که عدالت واخلاق دران وجودداشت. ایکاش احمدخاتمی درتریبون نمازجمعه ،اگریکساعت خطبه میخواندویکساعت هم به علمای راستین ملت اجازه نطق وخطابه میدادن که سخنان اورانقدکند،تاحقایق بیشترروشن شود.این هنرنیست که ملتی زبان عربی نداندویک نفرکه خودتقواودرستی نداردودینش رابرای دنیایش قربانی کرده است. خودیکی ازگردانندهگان گروه مفاسداست ،برای مردم قرآن وحدیث راانطوریکه اربابش دستورمیدهدمعناکند،وحدیث بگویدومردم راازجهنم وآتش بترساندوشرط وردمردمش را به بهشت گوش کردن به سخنان کسانیکه ازیزیدومعاویه درکشوربدترعمل کردن بداند،درکشور کاری کردیدکه مردم امروزفریادمیزنند زنده بادیزید.اقای خاتمی اگرمعاویه ویزیددرزندانهایشان مثل شماعمل میکردن شماچطوری میتوانستی روضه ازاسرای کربلاامروز بخوانی؟ اگرزینب اجازه سخن گفتن درکاخ یزیدراپیداکردوان سخنان کاخ یزیدرافروریخت درنتیجه یزیدخیلی ازشمابهترعمل کرده است.او به مخالف خوداجازه دادتاسخن بگوید.ولی شماهرحق گوئی رابه بهانه ائی به زندان انداختید، سپس زیرشکنجه اوراکشتید،علم براینکه هرکسی بیگناهی رابکشدمثل این است که بشریت راکشته است. ایاخودراشریک خونهای به ناحق ریخته شده نمیدانید؟خجالت بکش مردکمی حیاکن، اگرمردم بحرین موردظلم قرارگرفتن مردم سوریه وایران هم موردظلم وشکنجه وتجاوزقرارگرفتن پس چراازمردم سوریه وایران دفاع نمیکنید؟دوروئی تاکی ؟خواهش میکنم درنمازجمعه پیش رواتهام موسوی ومهدی کروبی رابیان کنیدتاماهم بدانیم که جرمشان چیست؟چرابایددرزندان باشند؟شماکه ادعامیکنیدایران کشورآزاداست وسخن گفتن هیچ مانعی نداردنمازجمعه آینده رابگذاریدحضرت آیت الله دستغیب برگزارکندوخطبه بخواند.ماهم قضاوت کنیم وباورمان شودکه ابرازعقیده جرم نیست گرچه زندانیان سیاسی موجوددرزندان عقیدتی هستند!انهاحق گفته اندوزندانی شدند.

۱۳۹۰ خرداد ۲۶, پنجشنبه

:: محمد نوری زاد خطاب به رهبری: تا دیرنشده، صدای اعتراض مردم را بشنو



جرس: محمد نوری زاد در یادداشتی بمناسبت روز پدر به رهبری می نویسد: سیدعلی عزیز، تا دیرنشده، صدای اعتراض مردمت را بشنو! و شانه های خودت را از زیر بار این همه مسئولیت بدر ببر. خودت را سبک کن. به مردمت بها بده. و مسئولیت های بی شمار خود را به شانه های خود مردم بسپار. مگرنه این که این مردم، هماره در سخنان تو، فهیم و همراه و با خردند؟ جای تو آن بالاهاست. قله، بله، آنجا جای توست. بپای خیز. دستت را به من بده . یاعلی ! در این نامه که خطاب به حضرت علی (ع) نوشته شده آمده است: این روزها، ما، با تمام قامت، سرنوشت خود را به سرنوشت بشار اسد قاتل و سرکوبگر گره زده ایم. مردم معترض او را فتنه گر می خوانیم. و در سرکوب آنان، با بشار اسد همراهی می کنیم. اخبار کشتار مردم مسلمان سوریه را جلوی چشم مردم دنیا، سانسور می کنیم. چرا؟ چون اطمینان داریم:مشابهت سقوط بشار اسد، گریبان خود ما را می فشارد. به گزارش وبسایت محمد نوری زاد متن کامل این نامه بشرح زیر است: سلام ای علی عزیز. چه خوب که در این روزها، پای به عرصه ی این دنیا گذاردی تا بشر، برای تماشای همه ی عدالت، بی تاب تو باشد و به تو بنگرد. وبرای تماشای همه ی شایستگی های بشری، رو به سوی تو آورد. تو به معنی واقعی ” مرد” بودی. جوری که همه ی مردان و زنان عالم، با تماشای تو، وادی مردانگی را از وادی نامردی و نامردمی بازمی شناسند. چه خوب که رهبرما طرفدار و مشتاق و مطیع و دلمشغول توست. وحتی نسبت جایگاه خود را با تو، در غبار کفش قنبر، غلام تو، می سنجد. اگر تو ای علی عزیز، نبودی، ما چگونه به رهبرمان می گفتیم : علی چرا بیست و پنج سال، از حکومتی که حق خود می دانست، برکنار ماند؟ آیا نه تنها به این دلیل که مردم، آن سوتر از او و بزرگی های او، روی به دیگری و دیگران بردند و او را نخواستند؟ برکناری تو ای علی از حکومت، ذره ای از کهکشان خوبی های تو کم نکرد. و بنا به گفته ی خود تو، سکوت و همراهی تو با خواست مردم، جامعه ی جوان اسلامی را از انشقاق و گسستگی و جنگ داخلی بدر برد و بجای آن، یکدلی و یکپارچگی را پدید آورد. اگر تو نبودی، ما چگونه به رهبرمان می گفتیم : اداره ی جامعه را به شایستگان، ونه به دوستان، باید سپرد؟ یاعلی، یک پرسش! اگر من نوری زاد، پای به دل تاریخ بگذارم و در بازار کوفه، جلوی چشم خلایق، صریح و شفاف و حتی گستاخانه، راه را برعبور تو بگیرم و با فریادی که همه ی تاریخ بشنود، به تو بگویم : ای علی، من که یکی از پیروان تو هستم، این من گمشده در تاریخ، اصرار بر واشکافی اموال تو دارم. با این که می دانم تو پاک و پاکدستی، می خواهم اما بدانم با پولهای امانتی مردم چه کرده ای و میلیارد میلیارد پول آنان را چرا و در کجاها صرف چه کرده ای؟ من بعید می دانم ای علی عزیز، درهمان بازار کوفه و جلوی چشم مردم، زیر گوش من بخوابانی! و بگویی: ای بی حیا، تو، که به قول خودت هیچ در هیچی، از من علی، که معصوم و پاکزاده ام، می خواهی تحقیق و تفحص کنی؟ تصور حتمی من براین است که تو، دست مرا می گیری و مرا به سرای حکومت خود می بری و دفترهای ثبت اموال عمومی را جلوی من می گذاری و به من می گویی : باهر علمی که داری، درکمال امنیت، بنشین و به دخل ها و خرج های حکومت من نگاه کن. وحتی این را نیز مصرانه از من می خواهی که:هر کاستی و ناروا در کارمن دیدی، حتما مرا خبرکن تا اگر کج رفته ام یا خطایی ندانسته مرتکب شده ام، سریعا آن را اصلاح کنم. و از من خواهی خواست که اگر کشف کردم یک یا جمعی از کارگزاران تو دست به اموال مردم برده اند، تو را خبرکنم تا شخصا به کار آنان رسیدگی کنی. من از این تخیل راستین، پای فراتر می برم و دست تو را می گیرم و به همین امروز جمهوری اسلامی ایران خودمان می آورمت. و تو را برمسند رهبری کشورمان می نشانم و به تو می گویم : علی جان، تو نیک می دانی که شیوه های مملکت داری در دور دست های تاریخ، همان بود که بود. امروز اما، شیوه ها تغییر کرده. دیگر شایسته نیست که تو، که علی ما هستی و چشم و چراغ ما، با وجود معصومیتی که داری، وباوجود شجاعت و حلم و علم و تقوایی که داری، هم فرمانده ی کل قوا باشی و تک به تک فرماندهان ارتش را و تک به تک اعضای مجمع تشخیص مصلحت را مشخص کنی و در هر دستگاه، نمایندگان مستقیم و غیرمستقیم داشته باشی . تو باید برقله ی این مملکت بایستی و رهبری کنی. مثل رهبر یک ارکستر موسیقی که با حرکات نامحسوس دست خود، استعداد های جامعه ی کوچک خود را به کار می گیرد و از آن همه استعداد، صدای خوش و هماهنگ برمی آورد. تو نیک تر از من می دانی که دخالت تو در جز و کل این دستگاه وسیع، رشته های هماهنگی را می گسلد. حضور بی دلیل نمایندگان تو در هر دانشگاه و در هر وزارتخانه و در هر دستگاه، بساط اعتماد به نفس آن دستگاه ها را بر می چیند. علی جان، تو روح جاری این عالمی. درشان تو نیست که هم تعیین رییس صداو سیما و تعیین رییس سازمان تبلیغات اسلامی با تو باشد و هم تعیین تک به تک امامان جمعه ی کل کشور و تعیین تک به تک اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی. حالا تعیین تک به تک فرماندهان سپاه و نمایندگان خودت در کل سپاه در کل کشور بماند. علی جان، خدا وکیلی با این همه مشغله ی پیچ در پیچ، فرصتی برای تو که علی و معصوم و مستحضر به علم الهی هستی باقی نمی ماند تا به افق های دور و فرداهای سرزمین خودت بنگری . چرا که تو، عمده ی توش وتوان خود را مصروف جزییات امروز جامعه ی خویش می کنی و از نظارت، و بها دادن به نظارت، بازمی مانی. علی جان، تو نیک تراز همه ی ما می دانی که ورود تو به عرصه های جانبداری، مردمان جامعه را از رشد بدیهی شان باز می دارد و کسی را شهامت نقد و شهامت آسیب شناسی از تو و کار کارگزاران تو نمی ماند. وقتی همه ی سرنخ ها به تو ختم شود، کسی اجازه نخواهد یافت به کارهای خود تو ورود کند و سر از اختفای کارهای تو درآورد. و این یعنی ظهور قدرتی مخوف، که برسرخود، زبانم لال، خدا را نیز تحمل نمی کند. ای علی عزیز، مگر نه این که این مردم، اختیارات و اموالشان را به امانت به تو سپرده اند؟ آیا نباید بدانند تو با اموالشان چه کرده ای و چه می کنی؟ این مردم می خواهند بدانند چه مقدار از پولشان را به افغانستان و چه مقدار از پولشان را به لبنان و سوریه و به هرکجای این دنیای بزرگ بخشوده ای! این مردم می خواهند بدانند چه پولهایی با اشاره ی تو، به کجاها سرازیر شده است.علی جان مردم ما آیا حق ندارند بدانند تو با پولشان چه کرده ای؟ اطمینان دارم که تو با آغوش باز از خواست ها و پرسش های مردم استقبال خواهی کرد. اساسا تو به همین خاطرهاست که خواستنی هستی. و سرآخر: این مردم از تو می خواهند بنا به ضرورت های این روزگار، بار سنگین این همه مسئولیت های جوراجور خود را به شانه ی آنان و نمایندگانشان بگذاری. خودت را خلاص و راحت کن. درفردای قیامت تو باید به تک به تک این همه مسئولیت پاسخ بدهی. بیا و از دامنه های رهبری، به قله ی بلند آن بازگرد. جای تو، آنجاست. از همان بالا، مردم را رهبری کن. که تو، آن بالا اگر که بایستی، هم خواستنی ترخواهی بود، هم تماشایی تر، وهم در کار رهبری جامعه، موفق تر. مارا دراین مشورت، یاعلی، با تو خیرخواهی است. می دانیم که می دانی. علی جان، خودت خوب می دانی که بدون استثنا، دلیل خیزش های مردمی این روزها درکشورهای اسلامی و غیر اسلامی، از کجا ناشی می شود. از: رهبری های طولانی و مبسوط الید. که یک نفر، با قدرتی ماورایی، برهمه ی ارکان یک کشور سلطه داشته باشد و به کسی نیز جوابگو نباشد و کسی را نیز حق اعتراض و نقد او نباشد. خودت خوب می دانی که اگر صدام را آمریکایی ها سرنگون نمی کردند، مردمش این روزها او را سرنگون می کردند. صدامی که جزقلب مردم ، جایی را لایق حضور خود نمی دانست. رهبر لیبی نیز مگر جز این خصوصیات دارد؟ ویا رهبر مردم سوریه؟ فصل مشترک همه ی اینان، بلامنازع بودنشان است. که برکل مقدرات کشورشان حاکم اند و کسی را یارای اعتراض به آنان نیست. قانون ، برای این رهبران، شکلاتی است که به وقت ضرورت، به دهان مبارک می برند و نرم نرم به مکیدن آن مشغول می شوند. یا قانون، برای اینان، جامی از شراب است که سرمی کشند تا فراموش کنند مردمی نیز هستند و این مردم حقی وحقوقی نیز دارند. ویا : قانون حبه تریاکی است که باید برسر وافور کیفوری نهاد و مردم را بخاطر جهل مکرر و جهل مرکبشان ستود. علی جان، این روزها، ما، با تمام قامت، سرنوشت خود را به سرنوشت بشاراسد قاتل و سرکوبگر گره زده ایم. مردم معترض او را فتنه گر می خوانیم. و در سرکوب آنان، با بشاراسد همراهی می کنیم. اخبار کشتار مردم مسلمان سوریه را جلوی چشم مردم دنیا، سانسور می کنیم. چرا؟ چون اطمینان داریم:مشابهت سقوط بشار اسد، گریبان خود ما را می فشارد. علی جان، چه خوب که به این دنیا آمدی تا به بزرگان و مسئولان و رهبران جهان، و به ویژه به رهبرما بگویی : ای برگزیدگان مردم، مردم، از شما جز عدالت و درستی و راستی و پاکدستی و گذشت و بردباری نمی پسندند. پوزش خواهی شما از مردم، به تناسب هرخطایی که مرتکب شده اید، کمترین حق بدیهی مردم شماست. و دم گوش رهبرما بگویی: سیدعلی عزیز، تا دیرنشده، صدای اعتراض مردمت را بشنو! وشانه های خودت را از زیر بار این همه مسئولیت بدر ببر. خودت را سبک کن. به مردمت بها بده. و مسئولیت های بی شمار خود را به شانه های خود مردم بسپار. مگرنه این که این مردم، هماره در سخنان تو، فهیم و همراه و با خردند؟ جای تو آن بالاهاست. قله، بله، آنجا جای توست. بپای خیز. دستت را به من بده . یاعلی !

۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

گزارش مستقیم از مراسم تدفین "هدا صابر" در بهشت زهرا

‫از ساعت 8 معطل کردند اما ساعت 11 جنازه را حنیف ( پسر بزرگ هدی)و تقی رحمانی و امیر طیرانی ( دو تن ازنزدیک ترین دوستان هدی ) آوردند.‫ از صبح رفته بودند کهریزک ‫پزشکی قانونی
‫ابتدا گفته بودند منتظر دستور قاضی کشیک هستیم ‫یکبار نامه دستور کالبد شکافی به جای جواز دفن اشتباهی فرستاده شده بود، ‫در نهایت خود قاضی کشیک آنجا رفته بود و جواز دفن را صادر کرده بود. ‫بعد هم جنازه را آوردند و غسل دادند. پشت غسالخانه حیاطی است ‫که در مستقلی دارد و مجزای از قسمت عمومی است. آنجا خودشان ابتدا تا وسط حیاط جنازه راآوردند. ‫احتمالا از نیروهای امنیتی بودند.
ما تقاضا کردیم که خودمان جنازه را ببریم که پذیرفتند. قاضی کشیک همآنجا بود که همکاری می کرد. در نهایت آقای انصاری راد (حجت الاسلام انصاری رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس ششم بود) نماز را خواند.‫امنیتی ها فیلم برداری می کردند‫شریف پسر دوم صابر بشدت به فیلم برداری اعتراض کرد.
‫بعد از اقامه نماز جنازه به قطعه 100 بهشت زهرا منتقل شد ‫که ظاهرا مادر یا پدر هدی اونجا دفن هستند. آمبولانس سریع رفت.‫ مردم هم با اتوبوس رفتند. ‫مامورین خیلی زیاد بودند. حمید احراری با یک نفر دیگر جنازه را داخل قبر گذاشتند و پس از آن حنیف و شریف ابتدا چند بیل خاک داخل قبر ریختند
سپس تقی رحمانی از مهندس سحابی یاد کرد و ‫سپس آقایان حامد سحابی ، سعید مدنی ، ستاری فر و دکتر پیمان سخن گفتند.
تقی رحمانی در سخنان کوتاهی ‫ابتدا از مردم خواست نظم را رعایت کنند و از قبر فاصله بگیرند. او ‫گفت هدی اهل نظم بود و ما هم باید او را همانگونه که زندگی کرده بود ‫دفن کنیم ‫و سپس گفت: این بیل خاک را می ریزم به یاد حنیف ‫که هدی خیلی او را دوست داشت.
‫سپس از شاگردان هدی خواست که با مشارکت در تدفین با او بیعت کنند ‫و آن ها هم مشارکت کردند. آقای نوری زاد هم در تدفین شرکت داشت.
‫مقامات امنیتی نسبت به فیلمبرداری از مراسم بشدت حساس بودند.
دکتر پیمان هم هنگام تدفین گفت:
‫من از هدی درس گذشت و پایداری گرفتم.
‫همسر هدی چند بار با صدای بلند گفت:دیگر نمی تواننداو را به زندان ببرند. هدی شهید شد ‫
جمعیت بشدت می گریست. تدفین با طمانینه و بسیار سنگین برگزار شد، ‫هرچند امنیتی ها فشار می آوردند که زودتر تمام شود ‫و مدام هم از پشت بلند گو ‫روضه خوان خودشان می گفت پیرمردها از صبح اینجا هستند ‫برای مراعات حال اونها زودتر مراسم را تمام کنید. ‫اما کسی توجهی نکرد ‫و مراسم خیلی خوب برگزار شد.
خیلی از شخصیت های سیاسی آمده بودند. مثل آقایان شاه حسینی، دکتر ملکی، دکتر پیمان، دکتررفیعی ، محمد بسته نگار، دکتر شامخی، حامد سحابی، ‫سعید مدنی، ‫مسعود آقایی، احسان هوشمند، ‫ستاری فر، میدری و علوی تبار و خیلی های دیگرهم بودند. خانم ها هم زیاد بودند مثل خانم مرتاضی، گوارایی، نرگس محمدی و خواهران مهندس سحابی و دیگران.
احتمالا یک آقا و یک خانم خبرنگار دستگیر شدند. نمیدانم آزاد شدند یا نه.یک خانم دیگر هم دستگیر شد که با وساطت دوستان و اخذ کارت شناسایی اش آزاد شد.
l

منبع پیک نت

۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه

زیر فشار صدور چک بی محل توزیع دسته چک از دیروز در ایران متوقف شد

بانک مرکزی جمهوری اسلامی، زیر فشار چک های برگشتی و بی محل، تا اطلاع ثانوی توزیع دسته چک را متوقف کرد. رئیس کل بانک مرکزی ضمن اعلام این خبر گفت که این تصمیم شامل واحدهای صنعتی نمی شود. تصمیم فوق، دراین مرحله شامل حال افراد معمولی یا کارمندان ساده می شود. در یک تصمیم مکمل، روی چک هائی که از این پس توزیع می شود مبلغ معینی قید خواهد شد و دارنده دسته چک نمی تواند بیش از آن مبلغ روی چک بنویسد!
رئیس کل بانک مرکزی در توجیه خنده دار این اقدام گفت که چون اقتصاد ایران درحال توسعه و رشد است، تعداد چک های برگشتی زیاد شده و به همین دلیل تصمیم به محدود کردن توزیع دسته چک کردیم!
در فاصله اندکی پس از اعلام این تصمیم، یکبار دیگر بانک مرکزی نرخ ارزهای خارجی را افزایش داد و حجم تزریق ارز به صرافی ها نیز کاست و دیروز صرافی ها این تابلو را نصب کردند: ارز نداریم، حتی مسافرتی!
دیروز دلار آمریکا در بازار آزاد تهران هزار و ۲۱۵ تومان، یورو هزار ۷۶۰ تومان و پوند دو هزار و ده تومان معامله شد. درحالیکه نرخ رسمی بانک مرکزی برای دلار هزار و ۱۷۲ تومان و یورو هزار و ۶۸۱ تومان اعلام شده بود.

۱۳۹۰ خرداد ۲۱, شنبه

بحث پر خواننده روی فیس بوک شهبازی بند بازی بد سرانجام رهبر میان دو حلقه چاه جمکران!

آقای عبدالله شهبازی محقق تاریخ و پژوهشگر، روی فیس بوک خود بحث گسترده ای را پیرامون نفوذ سازمان های جاسوسی و بین المللی در جمهوری اسلامی، که آن را در وبسایت خود نیز باز انتشار داده است. این بحث، تا اینجا که ما دنبال کرده ایم حدود 80 صفحه است که در آن اخبار و اطلاعات قابل توجهی از سوی برخی شرکت کنندگان دراین بحث مطرح می شود. می توان حدس زد که این افراد با نهادهائی در ارتباط بوده و یا هستند. روی این بحث به نوشته آقای شهبازی تاکنون(روز چهارشنبه که ما آن را برای بازخوانی و استخراج چند خلاصه از آن کپی کردیم) 604 + 1272 کامنت گذاشته اند و شهبازی تاکید می کند که نظراتی نیز، به دلایل مختلف، درج نشده است. وی می نویسد:"همان‌گونه در متن گفتگوها نیز تذکر داده‎ام، در این مباحث برخی دوستان مطالبی را به عنوان «خبر محرمانه» ذکر می‌کنند که تعیین صحت و سقم آن برایم ممکن نیست. معهذا، این موارد را ذکر می‌کنم زیرا بیانگر فضای بحث و التهاب‌های سیاسی جاری است. "
ما این 80 صفحه را با دقت خوانده و از دل آن بخش هائی را که جنبه خبری دارد بیرون کشیده ایم که در چند شماره پیک نت منتشر می کنیم. نقطه چین ها که نشاند دهنده حذف بخش هائی از نظرات است هیچکدام از ما نیست.

1- محمود ق...: من فکر می‌کنم یک نکته بسیار مهم است. این که برخلاف نظر مخالفان مشایی، این که ادعا دارد رأی احمدی نژاد ربطی به حمایت رهبری ندارد، از نظر من درست می‌گوید. این از همان نکاتی است هم رهبری می‌داند و هم مشایی روی آن حساب کرده است. اما چرا می‌گویم درست است؟
اگر بخواهیم آماری از قدرت نفوذ رهبری در آرای مردم را بدست آوریم باید به انتخابات 2 خرداد مراجعه کرد. در آن دوران رهبری [...] از آقای ناطق نوری حمایت کرد به نحوی که [...] تمامی [...] آحاد ملت می‌دانستند رأی ایشان نطق نوری است. در آن انتخابات آن نحوه موضع‌گیری رهبری موجب آن شد که ناطق حدود 6 یا 7 میلیون رأی آورد و خاتمی حدود 20 میلیون. یعنی حداکثر کسانی که گوش به رهبری می‌دادند همان 7 یا حداکثر 10 ملیون بود و بس. الان هم اگر وضعیت بدتر نشده باشد بهتر نیست. رأی 18 میلیون دوره گذشته احمدی نژاد را این گونه باید تقسیم کرد: 7 میلیون امت حزب‌الله گوش به فرمان رهبر و 11 ملیون کسانی که وقعی به رهبری نمی‌نهند بلکه به دلیل شعار عدالت خواهی و مبارزه با کانون‌های قدرت و فساد حکومت احمدی نژاد از جمع 20 میلیون رأی خاتمی به احمدی نژاد رأی دادند. این مطلب را هم ما می‌فهمیم هم رهبری خوب می‌داند و هم مشایی بر روی آن حساب باز کرده.
مسئله ظهور و امام زمان امری نیست که مشایی صرفاً به آن دامن زده باشد، بلکه سایر ارکان حکومت و در رأس آن رهبری و بیت او سهم به مراتب بزرگ‌تری دارند. در همین صفحه یکی از دوستان (فکر کنم آقای علاقه بند) چندین بار در خصوص سخنرانی‌های پناهیان اطلاع‌رسانی نموده‌اند؛ هر چند نمی‌دانم قصد آقای علاقه بند از این امر چیست. این رویکرد سیاستی برنامه ریزی شده از سال‌ها قبل است. حکومت برای حفظ خود نیاز به جامعه‌ای عقل‌گرا و معتدل را نه تنها در خود نمی‌دید و امروز نیز نمی‌بیند بلکه آن را تهدیدی جدی برای خود می‌دانست و می‌داند و یکی از مهم‌ترین ابزارها برای هر چه عوام گرا و سطحی کردن جامعه مسئله ظهور و آخرالزمان است. این مسئله موضوعی نیست که متعلق به مشایی باشد بلکه در رأس هرم قدرت بر روی آن انگشت گذاشته شده است. و از قضا حال خود دچار دامی شده‌اند که خود گسترده بودند.
2- آرش کورش: آقای «نت کارشناس». شما می‌فرمایید که حذف احمدی نژاد بازی دو سر باخت است [...]. مسئله اینجاست که آیا منافع شخصی مهم است یا منافع ملت؟ آیا کاهش محبوبیت رهبری مهم است یا نابودی این ملت یا سرزمین؟ سرزمینی که همت‌ها و باکری‌ها پاینده نگه داشتند نه امثال شجاع حائری‌ها، مهدی هاشمی‌ها یا [...]؟
3- مهریار پرشین: از سال 68 به بعد، پس از ارتحال امام، به دلیل خفقان سیاسی و اجتماعی و تندروی برخی از جبهه برگشته گان، یک حالت مخالفت همیشگی با حکومت در میان مردم ما شکل گرفت که هنوز هم ادامه داره. قسمت اعظم آرای خاتمی در 76 و 80 به همین خاطر بود.
اتفاقاً احمدی نژاد هم در سال 84 با تهمت زدن و تخریب هاشمی رفسنجانی، که نماد حاکمیت در بین مردم بود، رأی آورد. تیم احمدی نژاد قصد استفاده دوباره این شیوه را در انتخابات 88 هم داشت که با استقبال مردم روبرو نشد؛ چون در مقابل او فردی متین و خوش‌سابقه در بین عموم قرار داشت. به نظرم تیم مشایی- احمدی نژاد به دنبال سوءاستفاده از مخالفت معترضین در راستای اهداف خودش هست و جنبش سبز باید بسیار هشیار باشد تا در دام این‌ها نیفتد.
تیم مشایی- احمدی نژاد هم از نیروهای زبده امنیتی بهره می‌برد و هم ازمنابع مالی بیت المال. پس قدرت ایجاد یک سری حرکات تند و خطرناک در کشور برای برهم زدن امنیت را دارد. و یک برگ برنده هم دارد: هر حرکتی بکنند می‌توانند با استفاده از بمباران اطلاعاتی و رسانه‌ای تبعات این حرکت را به گردن معترضین بیندازند.
در حمله به کوی دانشگاه و راهپیمایی‌های معترضین از اراذل و اوباشی که در طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی دستگیر شده بودند استفاده می‌شد و امروز هم امکان بهره‌گیری گسترده‌تر آن‌ها برای این گروه خطرناک وجود دارد. احمدی نژاد در این شش سال با تیزهوشی تمام بسیاری از نیروهای بسیج و سپاه را به خودش نزدیک کرد به صورتی که الان یک شاخه نظامی در دولت و اطراف آن شکل گرفته.
3- محمود ق...: مسئله ظهور آنقدر در توده‌های مردم دامن زده شده است و آنقدر اذهان خاص و عام را درگیر خود کرده است که به‌نظر من مشایی احتیاج به انجام هیچ کار شاقی برای بر هم زدن مملکت نبایستی انجام دهد. کافی است همان مسئله ظهور صغری را اعلام نماید.
4- امین کا...: کلاً شرایط پیچیده‌ای هستش. احمدی نژاد در سال 84 بازی دو قطبی خودش با آقای هاشمی رو بازی کرد و از جوّ موجود به نفع خودش بهره برداری کرد. در سال 88 هم به نوعی همین کارو با شیوه کثیف‌تری انجام داد. برنامه شون برای سال 92 تکرار همین استراتژی بود منتها طرف مقابل رو می‌خواستن رهبری قرار بدن که به‌نظر من خطای مهلکی در مورد وزارت اطلاعات انجام دادن و دست شون رو شده و فقط دارن وقت می‌خرن تا تغییر استراتژی بدن.
5- احسان سلطانی: آقای فاطمی، در خصوص این که می‌فرمایید رهبری کانالیزه نمی‌شوند نیز باید عرض کنم [...] قبل از انتخابات [...] احمدی نژاد مطابق نظرسنجی [سپاه] دوّم [بود و] باید به نفع قالیباف کنار می‌رفت و نرفت. آنچنان سپاه قالیباف را در ذهن داشت که حتی وزیر کشور قالیباف (زاکانی) را انتخاب کرده بودند. احمدی نژاد گفت نظر سنجی اطلاعات سپاه را قبول ندارد و شبانه زاکانی و قالیباف [...] نزد مرحوم فاضل رفتند و آن استفتاء را مکتوب از ایشان گرفتند. چند تن از فرماندهان سپاه همان سال 84 می‌گفتند این‌ها قائل به رهبری نیستند و از رهبری عبور می‌کنند. [...] دوست عزیز، شما می‌گویید تعصب نداشته باشیم، اما گویا علاقه به آیت‌الله خامنه‌ای چشمان شما را بر روی برخی واقعیت‌ها بسته است
6- داوود ح...: من هم معتقدم تنها راه حل احمدی‌نژاد برای نیل به اهداف و جمع‌وجور کردن اوضاع به نفع خود بر هم زدن قاعده‌‌های بازی است. فکر می‌کنم دوباره جامعه و سطح عمومی آن را ملتهب خواهند کرد تا به این طریق رهبری را وادار به عقب‌نشینی کنند. از نشانه‌های این موضوع می‌توانم به کنفرانس خبری که قرار بود احمدی‌نژاد امروز برگزار کند و یا بحث خارج کردن نزدیک به 18 میلیون نفر از پرداخت یارانه اشاره کرد که جامعه را ملتهب کند.
7- احسان سلطانی: به نظر من، هیچ کس مانند آقای هاشمی پیچیده بازی نمی‌کند. [...] به نظر می‌رسد این بازی انتهایش نفع عمده‌ای نیز برای آقای هاشمی خواهد داشت. آرش جان، قطعاً تیم احمدی نژاد اطلاعات قابل توجهی در اختیار دارد. هر چه باشد شش سال است بر قوه مجریه کشور سوارند. مگر می‌شود با آن همه نیرو در دستگاه‌های متعدد امنیتی بی‌اطلاع باشند.
8- سید هادی [...]: شروع هجمه عظیم به احمدی نژاد به بعد از سال 90 و به عبارت بهتر به بعد از انتخابات خبرگان سال گذشته بر می‌گردد. به نظرم می‌رسد اگر روی انتخابات خبرگان زوم شود نتایج بهتری از تحلیل‌ها به دست می‌آید. البته اتفاق دیگری هم گویا در همان حوالی افتاده بود که به نظر می‌رسد بر حوادث اخیر بی‌تأثیر نبوده است و آن هم دیداری است که چندی پیش یک روزنامه آمریکایی از آن پرده برداشت: دیدار نمایندگان احمدی نژاد و اوباما در امارات.
رضا ح...: آیا كسانی كه برای آینده خود در سال‌های گذشته برنامه ریخته‌اند و پلان‌های جهانی را مطرح كرده‌اند، از ایران و رهبران آینده ایران غافل شده‌اند؟ چندی پیش مجله خبری بی. بی. سی. از طرح آمریكا با عنوان "برنامه رهبر خارجی" در سال 1950 برای تربیت رهبران آینده جهان در 70 سال آینده پرده برداشت. این طرح كه در سال‌های بعد به طرح "ناظر بین المللی" و در سال 2004 به طرح "بازدیدكنندگان بین المللی" تغییر نام داد، گویای برنامه‌های درازمدت برای آینده جهان و مخصوصاً نقاط حساس و استراتژیك مانند خاورمیانه است.
احسان سلطانی: آقای فاطمی در بخشی دیدم نوشتید برخی اعترافات متهمان قتل‌های زنجیره‌ای را خوانده‌اید و با برخی مسئولان پرونده مرتبط بوده‌اید. آیا اطلاع دارید چرا هیچ وقت پرونده قتل مجید شریف و پیروز دوانی پیگیری نشد؟ [...]
نت کارشناس: آقای آرش کورش عزیز. [...] مصلحت کشور و نظام بالاتر از مصلحت افراد است. شکی در آن نیست. لیکن عرض بنده در بالا این بود که هم مشاییون و هم بخشی از جریان مخالف احمدی نژاد هر کدام‌شان برای رسیدن به اهداف خود رهبری را در شرایطی قرار دادند که هر دو سرِ نتیجه‌ها برای ایشان [...] دارای هزینه باشد.
9- حسن ع...: این حجم پرونده سازی برای تیم مشایی در سه ماه اخیر خیلی مشکوکه. احمدی نژاد و دارودسته‌اش از اوّل همین بودن. چی شد که بعد از 25 بهمن این هجمه سنگین علیه شون شروع شد؟ چی شد که رفسنجانی به راحتی ریاست خبرگان رو رها کرد؟ چرا از اصلاح طلبانی که آزاد هستن اعتراضی علیه بازداشت موسوی و کروبی در نیومد؟ چرا خاتمی حرف از آشتی می‌زند؟ چرا...؟!
10- آرش کورش: در ماجرای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، عده‌ای معتقد بودند یلتسین مأمور سازمان سیا بوده و اقداماتش باعث فروپاشی شوروی شد، عده‌ای هم معتقدند گورباچف با اقدامات اشتباهش در این توطئه به یلتسین کمک کرد. البته در این زمینه استاد شهبازی باید اظهار نظر کنن.
شهبازی: دوستان. بنده با دقت کامنت‌ها را خواندم. از آقایان احسان سلطانی و نت کارشناس و سید ساجد فاطمی ممنونم که با اطلاعات خوب شان بحث مفیدی را راه انداختند. به گمان بنده، نه مطالب درج شده در جوان انلاین و نه سایت شفاف ربطی به اطلاعات سپاه نداشت. مطالبی بود که درز کرد و روشن نیست چرا این بخش از مطالب را به این شیوه جنجالی و غلط اطلاع رسانی کردند و واکنش‌های منفی را سبب شدند.
بعضی دوستان تصور می‌کنند چون جوان انلاین متعلق به سپاه است پس هر چه در آن نوشته می‌شود نظر سپاه است. چنین نیست. در دفتر سیاسیسپاه سال‌ها، در دوران ریاست آقای صفار هرندی، آقایان حسین شریعتمداری و حسن شایانفر فعال بودند و افرادی که امروزه در این نهاد حضور دارند بیش‌تر بیانگر این خط فکری هستند. ما که ساختار سیاسی ایران را می‌شناسیم، می‌دانیم چنین نیست که مثلاً هر چه جوان انلاین می‌نویسد نظر اطلاعات سپاه است و با برنامه این اطلاعات ارائه شده است.
11- داوود ح...: هنوز به این جمع‌بندی نرسیدم كه دلیل واقعی برخورد رهبری با این تیم چیست؟ چه عاملی باعث شد این دو سال تحمل نشود با توجه به هزینه‌های سنگینی كه رهبری برای نگه‌داشتن احمدی نژاد پرداخت كرد. به نظر من بحث اتفاقات آینده با مسئله مهدویت و ظهور پیوند فوق‌العاده عمیق دارد.
شهبازی: روش‌ها خیلی تکراری است و کسانی که می‌خواهند بر مسائل مهم کشور و شبکه‌های پنهان سرپوش بگذارند خلاقیت و نوآوری ندارند. ولی متأسفانه از این سو نیز درایت و هوشمندی و کیاست کافی دیده نمی‌شود. گرچه، امروزه سطح آگاهی بسیار بالا رفته و نمی‌توانند مانند پرونده قتل‌های زنجیره‌ای دستاوردهای تیم پیگیری‌کننده را هجو و لوث کنند.
آرش کورش: این‌ها از تجربه موفق شون در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای به خوبی دارند استفاده می‌کنند. در ماجرای 18 تیر 1378 سردار نقدی [...] فرمانده حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی بود. به همراه سردار ذوالقدر به کوی دانشگاه حمله کردند تا با به‌وجود آوردن یک بحران موجب انحراف حاکمیت از مسئله پرونده تیم نفوذی فلا...- سعید امامی
شهبازی: یکی از دوستان این مطلب را فرستاده‌اند که نظرشان را درج می‌کنم چون در فیسبوک نیستند:
«اخیراً فیلمی از سالگرد تأسیس مجله "رونا" پخش شده که بیش‌تر به شوهای فریدون فرخزاد و قریب افشار شبیه است و مربوط به اواخر سال 89 می‌باشد. در آن برنامه از سه چهره سینمائی، فرهنگی و سیاسی به عنوان چهره‌های برتر سال تجلیل به عمل آمده است: از مهناز افشار به عنوان چهره سینمایی، از مشایی به عنوان چهره فرهنگی که مهندسی ده سال آینده فرهنگ ایران را طراحی و مدیریت خواهد کرد، و بالاخره از علی اکبر صالحی به عنوان چهره برتر سیاسی. نکته مهم این که مجری یا شومن معرف صالحی به عنوان چهره برتر سال آن هم با کلی تملق با فرهنگ ماسونی شخص رحیم مشایی می‌باشد. به نظر میرسد این نظر که رئیس جمهور آینده حزب مشایی علی اکبر صالحی است بیش‌تر صحیح است.» اشاره ایشان به فیلمی است که در آینده نیوز منتشر شد. [+]
مطلب مهم دیگر: به گزارش خبرانلاین، آقای صالحی اعلام کرده که تا یک ماه دیگر "جشن هسته ای" برگزار می‌شود و احتمالاً با حضور پوتین یا مدودوف نیروگاه بوشهر افتتاح می‌شود. [+]
نت کارشناس: اگر یادتان باشد در یکی دو پست اولم نوشتم: بر فرض که این‌ها یهودی یا وابسته به سرویس بیگانه و به اصطلاح نفوذی نباشند، نحله فکری خاصی هستند. اکنون به برخی مسائل جالب، که قطعاً توجه اهل فن را جلب خواهد کرد، می پردازم: پریوش سطوتی ارتباطاتی با مشایی دارد. پریوش در انگلیس بوده. یکی از اسپانسرهای مالی احمدی نژاد و عضو شورایعالی ایرانیان شرکت‌هایی در خارج از کشور ثبت کرده و یکی از نزدیکان احمدی نژاد را هم شریک کرده. کدام کشور؟ انگلیس. در جریان کنفرانس دوربان 2 اگر یادتان باشد تعداد زیادی از کشورهای اروپایی به همراه آمریکا ابتدا کنفرانس را تحریم کردند به خاطر این که اوضاع اسرائیل به دلیل بمباران غزه و... خیلی خراب بود و احتمال محکومیتش نزدیک به قطعی بود. یکی از کشورهای اروپایی پیامی برای بقیه ارسال کرده بود (بعداً در مصاحبه‌ها فاش شد. بگردید پیدا می‌کنید) که تحریم نکنید ما خبر داریم که اسرائیل محکوم نمی‌شود. بعد احمدی نژاد رفت و با موضع‌گیری غیرمنطقی در مورد هولوکاست و سخنرانی در مورد لزوم نابودی اسرائیل باعث ترک جلسه توسط اعضاء و هو و جنجال و کف زدن بقیه به نشانه اعتراض و بهم خوردن جوّ جلسه شد که همه اعضاء پیاپی این سخنرانی را محکوم کردند و اسرائیل در موضع مظلومیت قرار گرفت و نهایتاً قطعنامه پایانی اسرائیل را محکوم نکرد! آن کدام کشور اروپایی بود که پیغام داد بیایید و ما خبر داریم طوری نمی‌شود؟ درست حدس زدید: انگلیس. می‌توان مثال‌های متعدد دیگری آورد. شما بررسی کنید به خصوص دوستان اهل بخیه! این مشاییون را از هر طرفی بکاوید یک سرشان به انگلیس می‌رسد. ممکن است تصادفی باشد؟ قصد ندارم چیزی القاء کنم یا نمی‌خواهم تحلیل‌ها را به انحراف ببرم. فقط می‌گویم به عنوان مقدمه بحث: آیا این‌ها نفوذی هستند یا جریانی قدرت‎طلب؟ مطلب جالبی است که آنقدر انگلیس پررنگ است.
12- آرش کورش: کاملاً درسته آقای کارشناس. احمدی نژاد بزرگ‌ترین خدمت رو به اسرائیل کرد در ماجرای کنفرانس دوربان 2 و به همین خاطر بود که لابی آیپک، قدرتمند ترین لابی صهیونیستی در آمریکا، در یکی از جلسات شون گفتند که احمدی نژاد بزرگ‌ترین هدیه برای ماست.
13- «نویسنده ناشناس»: من چند نکته می‌خوام بگم: 1- ما داریم درباره موساد صحبت می‌کنیم نه مثلاً کلثوم ننه. 2- اگر کسی بحث موساد رو به کلثوم ننه می‌کشد لابد سودی در این امر می‌بیند. اسمش را به خاطر بسپاریم. 3- هدف موساد قبضه کردن قدرت در ایران نیست. اشتباه بسیاری از تحلیل‌ها این است که هدف مشایی را قبضه کردن قدرت فرض می‌کنند. هدف اسرائیل تصرف ایران نیست، تجزیهی ایران است. برای نابودی و تجزیه ایران امکانات کمتر و متفاوتی از قبضه کردن قدرت لازم است. به این نکته توجه کنیم. 4- تا اینجا موساد در ایجاد اختلاف داخلی یا بهره بردن از اختلاف موجود و نیز ضربه زدن به ساختارهای اداری و سیاسی و اجتماعی کشور بیش‌ترین بهره را برده. قوه مجریه و حواشی‌اش خواسته یا ناخواسته بزرگ‌ترین و جدی‌ترین عوامل ایجاد این فضا بوده‌اند.
14- آرش کورش: کاملاً درسته. اسرائیل در پی تقسیم ایران هست و در پی این هست که ایران وضعیتی بسیار بدتر از لیبی پیدا کنه.
آرش کورش: بنده یک احتمالی رو میدم که امیدوارم اشتباه کنم: ترور میرحسین موسوی یا مهدی کروبی به راحتی می‌تونه کشور رو به جنگ داخلی بکشونه چون بدون شک مردم تصور می‌کنند که این کار از سوی حاکمیت [...] انجام گرفته.
شهبازی: جناب آرش کورش. احتمالات فراوانی را می‌توان مطرح کرد. این نیز یکی از احتمالات است.
در این متفق‌القولیم که حوادث به سرعت به سمت و سویی می‌رود که همه نگرانیم. یعنی آشوب و حوادث غیرقابل پیش‌بینی و شوم در افق نزدیک برای همه ما آشکار شده. این می‌تواند حمله خارجی باشد توأم با یک آشوب گسترده داخلی. به گمان من، تیم احمدی نژاد توان ایجاد آشوب داخلی بدون حمایت و ضربه خارجی را ندارد.

نت کارشناس: بسیاری از اقدامات مشاییون به نفع اسرائیل تمام شد. کاهش ارزش پول ملی، تورم وحشتناک، عدم توجه به بحث استراتژیک کاهش تولید نفت خام (کاهش حداقل 600 هزار بشکه‌ نسبت به سال 84)، تشدید اختلافات سیاسی از بدو انتخاب در سال 84، لطمه به حیثیت و جایگاه رهبری در مقاطع مختلف، دخالت مؤثر و مستقیم در ریزش یاران درجه یک رهبری مانند هاشمی و...، بی‌توجهی عمدی به مرجعیت و... این لیست وحشتناک طولانی است و همگی به نفع دشمن.
آرش کورش: حمله خارجی نیاز به مقدمات زیادی داره و فکر نمی‌کنم بدون جنجال‌های مداوم تبلیغاتی توسط رسانه‌های غربی علیه ایران و در کنار آن انتشار اسناد مثلاً بمب‌های اتمی ایران توسط سازمان انرژی اتمی و اقدامات دیپلماتیک دیگر توسط سازمان ملل و شورای امنیت امکان پذیر باشه. بدون شک ماجرای دست داشتن ایران در ماجرای 11 سپتامبر دستاویز تبلیغاتی بسیار خوبی برای دولت آمریکاست تا احساسات مردم آمریکا را علیه ایران برانگیزه. این را باید جدی گرفت.
شهبازی: قطعاً به زودی حوادث عجیب و مهمی اتفاق می‌افتد. در این وضع، قاطعیت در تصمیم‌گیری اهمیت دارد. ولی با شناختی که من از مکانیسم تصمیم‌گیری در جمهوری اسلامی دارم، بر اساس تجربه شخصی، تصوّر می‌کنم آن‌قدر تعلل شود تا سرانجام شبکه کار خود را بکند و ایران را به آشوب بکشاند. در این برهه حساس و سرنوشت‌ساز، کسانی که دست‌اندرکارند باید به دنبال کشف شبکه موساد و «سوپر ناتوی ایرانی» باشند. این مهم است. اگر مملکت و فرهنگ و دین و آئین‌مان را دوست داریم. من یقین دارم که جناح‌های سیاسی کاسبکار کشور فقط به دنبال بهره‌گیری از آب گل‌آلود هستند. برخی از سران جناح‌های سیاسی کشور نه اهل فکرند نه عرق دین یا وطن دارند. آن‌ها اکنون تنها به فکر این اند که نیروی خود را رئیس جمهور کنند؛ قالیباف باشد یا محسن رضایی یا هر کس دیگر. نمونه‌اش در شیراز که فکر می‌کنند حلوا پخش می‌کنند و دارودسته مؤتلفه شیراز، که سر جمع بیست نفر هم نیستند، چپ و راست به در استانداری قفل می‌زنند تا استاندار خود را حاکم کنند؛ کسی که از منافع میلیارد تومانی آن‌ها حفاظت کند.

۱۳۹۰ خرداد ۱۹, پنجشنبه

از یک نامه دریافتی تحولات مهم سیاسی بزودی در ایران آغاز می شود

با سلام و آشنائی- خواستم به اطلاع شما برسانم که بزودی زندان اوین میزبان شماری از دولتمردان کنونی خواهد شد. بنده اطلاع دارم که از پیش از مراسم 14 و 15 خرداد جلسات مهمی در بیت رهبری تشکیل شده که در آن برخی مشاورین و گاه مقامات گذشته نیز حضور داشته اند. دستور کار این جلسات بررسی کارنامه 3 سال گذشته جمهوری اسلامی بوده است. آقای خامنه ای اطلاعات مهمی را در باره خطر خارجی و تحرکات خائنانه داخلی در این جلسات فاش کرده و خواهان تصمیم گیری جمعی در باره آن شده است.
آقای خامنه ای در برخی از همین جلسات بطور غیر مستقیم اشتباهات خود را پذیرفته اما دلیل آن را اغوای برخی اطرافیان و حامیان دولت ذکر کرده است. من نمی دانم منظور از حامیان دولت چه کسانی بوده و آیا ایشان اسم کسی را هم برده یا نه؟ اما حدس می زنم منظور برخی اعضای شورای نگهبان و مجلس خبرگان باشد. مانند آیت الله محمد یزدی، آیت الله جنتی و شاید کسان دیگری.
درهمین جلسات بر ضرورت برگزاری انتخاباتی که در آن مردم شرکت کنند تاکید شده و آن را یگانه امکان بازگرداندن مشروعیت بین المللی دانسته اند و به همین دلیل جلب اعتماد مردم برای شرکت در انتخابات در صدر نتایج این جلسات قرار داشته است. تصمیم قطعی برای بررسی و معرفی برخی عاملین مستقیم کشتار مردم در حوادث پس از انتخابات و عاملین شکنجه بازداشت شدگان، همچنین بازداشت برخی غارتگران اقتصادی و وابستگان دولت کنونی در کانون بحث بوده است. از آنجا که در میان این عده افرادی از سپاه قرار دارند، تاکنون نظر غالب دراین جلسات برکناری آنها از پست و مقامی بوده که دارند. دراین ارتباط از کسانی نام برده می شود که هنوز باور کردن آن برای شخص من هم دشوار است و به همین دلیل نام آنها را برای شما می نویسم اما از انتشار آن خودداری کنید. از جمع دولتی ها نیز حداقل همانطور که در لیست افراد می خوانید نام 6 چهره بسیار آشنا دیده می شود که قرار است ابتدا برکنار و سپس بازداشت شوند.
برای خنثی سازی هر گونه واکنش انفجاری، ترور و تحرک های مقابله آمیز نیز یک ستاد ویژه تشکیل شده است.
متعاقبا اطلاعات بیشتری را ارسال خواهم کرد.

۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

امیرارجمند، مشاور موسوی: راهپیمائی سکوت در 22 خرداد راهنمای اعتراض های بعد است

بخش هائی از مصاحبه اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی درباره رهپیمائی های خرداد و بویژه سالگرد کودتای 22 خرداد با رادیو "دویچه وله" آلمان:
۲۲ خرداد آغاز یک‏سری فعالیت‌ها در این ماه خواهد بود. راهپیمایی ۲۲ خرداد اولین آن است و آخرین‏ نخواهد بود. مجموعه‏ی شبکه‏های اجتماعی باید نقطه ‏نظرات خود را اعلام کنند تا تصمیماتی برای روزهای ۲۳، ۲۴ و شاید روزهای دیگری از ماه خرداد گرفته شود.
راهپیمایی، تنها شیوه‏ی مبارزه نیست و باید با توجه به شرایط و اوضاع و احوال، تلاش کرد مناسب‏ترین روش را که بتواند بیشترین میزان مشارکت را جلب کند، انتخاب کرد. در چند ماه گذشته، روش‏های دیگر راهپیمایی را هم آزموده‌ایم. به نظر می‏آید که این روش می‏تواند مشارکت خوبی را جلب کند. به شرطی که همه‏ی دوستان و فعالان جنبش سبز همکاری کنند تا این روش ظرفیت ایجاد کند و در مقاطع بعد، راهپیمایی‏ها به نحو دیگری صورت بگیرند.
- این روزها یک نظر دیگری درباره راهپیمایی مطرح شده که می‌گوید، وقتی اختلاف بین سران حکومت ایران یعنی طرفداران آیت‌الله خامنه‌ای و طرفداران محمود احمدی‌نژاد بالا گرفته است، حرکت جنبش سبز باعث نزدیکی دو طیف درون حکومت خواهد شد. در این باره چه فکر می‌کنید؟

- این مسئله درباره راهپیمایی ۲۵ بهمن هم به نوعی مطرح شد. اما آزمون ۲۵ بهمن نشان داد که ما باید راه و طریق خود را طی کنیم. دو گروه یا عده‏ای از افراد، با مشارکت یک‏دیگر تقلب انتخاباتی و مهندسی انتخاباتی انجام داده‏ و رای مردم را دزدیده‏اند. بعد هم با مشارکت هم‏دیگر به سرکوب مردم اقدام کرده‏ واز احقاق حقوق آن‏ها جلوگیری کرده‏اند. همین‌طور از دین استفاده‏ی ابزاری کرده‏اند. هم‏اکنون آن‏ها با هم‏دیگر، بر سر انحصار قدرت اختلاف‏ دارند.
دعوای این آقایان بر سر این است که چه کسی کل قدرت را در اختیار داشته باشد. اختلاف آن‏ها، اختلافی نیست که در جهت منافع مردم باشد.
آن‏ها مشکلات اساسی و عمده‏ای دارند. قبلا هم مشخص شده بود، هر اقدامی که برای نزدیک شدن به هم انجام بدهند، به فاصله‏ی اندکی با مشکل مواجهه می‏شود. این‏گونه نزدیک‏ شدن‏ها اصولی نیست و بر مبنای قوی استوار نیست. مبنای قوی باید بر مبنای حقوق مردم و منافع عالی کشور باشد که متاسفانه مورد توجه آقایان نیست.
به‏نظر ما انجام تظاهرات شور و هیجان و پویایی جنبش را حفظ می‏کند. بیست و دوم خرداد روز مهمی است، ماه خرداد ماه مهمی است و حتما باید گرامی داشته شود.

۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه

رهبران جنبش سبز را تنها نگذارید و روز۲۲خردادحماسه ای دیگر بیافرینید


جمعی از زندانیان رجایی شهر در بیانیه ای از مردم خواسته اند که رهبران سبز را تنها نگذاشته و در روز بیست و دو خرداد حماسه ای دیگر بیافرینند.متن کامل این بیانیه به شرح زیر است: مردم شریف ایران، همراهان جنبش سبز ما جمعی از زندانیان زندان رجایی شهر در اعتراض به شرایط موجود در زندان، نداشتن ملاقات حضوری، فشار روز افزون بر خانواده های خود، قطع تلفن، نبود حداقل آزادی ها در کشور و خصوصا عدم برگزاری یک انتخابات آزاد و تداوم بازداشت های غیر قانونی از تاریخ ۲ خرداد تا ۲۲ خرداد را اعلام اعتصاب کردیم تا شاید صدای تظلم خواهی ما به گوش مسولان مربوطه برسد و تغییری در وضعیت موجود بدهند. ما این اعتصاب غذا را به یاد شهدای راه آزادی خصوصا شهدای سبز پس از انتخابات مخدوش ۲۲ خرداد ۸۸ می شکنیم اما قسم به خون شهدایمان که لحظه ای دست از آرمان ها و خواسته های خود بر نمی داریم و تا آخر این راه سبز و استوار ایستاده ایم. همچنین ما از مردم شریف ایران و جوانان سبز این سرزمین می خواهیم که رهبران و یاران خود را تنها نگذاراند و در اعتراض به حصر دو رهبر خود جناب مهندس میر حسین موسوی و شیخ مهدی کروبی و همسران سرافرازشان خانم ها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی و همچنین در اعتراض به تمامی ظلم های رفته بر این سرزمین خصوصا در این دو سال اخیر دعوت شورای هماهنگی راه سبز امید را لبیک گویند و خیابان ها را از حضور خود خالی نگذارند و در ۲۲ خرداد حماسه ای دیگر بیآفرینند. مهدی محمودیان – رسول بداغی – عیسی سحرخیز – کیوان صمیمی

۱۳۹۰ خرداد ۱۲, پنجشنبه

یک روده راست در شکم هیچ مقامی در ایران نیست خلبان صدراعظم آلمان "کد" عبور را فراموش کرده بود!

صالحی وزیر جدید امور خارجه جمهوری اسلامی، با هدف توجیه اقدام تحریک آمیز سپاه برای جلوگیری از عبور هواپیمای حامل صدراعظم آلمان از فراز ایران به طرف هندوستان، روز گذشته اعلام کرد: تقصیر ما نبود، خلبان "کد" را یادش رفته بود!
خلبان آلمانی، آن هم خلبان هواپیمای صدراعظم آلمان، در یک سفر رسمی که شماری از دولتمردان آلمان را نیز همراه صدراعظم آلمان ابتدا به ترکیه برده و سپس قصد بردن آنها به هندوستان را داشت، "کد" عبور از آسمان ایران را فراموش کرده بود!
چرا دروغ می گویند؟
نه به این دلیل که یک روده راست در شکم ندارند، بلکه مملکت نظم و صاحبی ندارد که کسی پاسخگوی اقداماتی از نوع جلوگیری از پرواز هواپیمای صدراعظم یک کشور دارای مناسبات وسیع اقتصادی با جمهوری اسلامی از فراز ایران و ایجاد یک بلوای جدید سیاسی در سطح جهان باشد.
صالحی، اگر می خواست راستش را بگوید و یا به او اجازه راستگوئی میدادند و خودش هم یک روده راست در شکم داشت می توانست بگوید:
برادران سپاه نگران بودند که هواپیمای حامل صدراعظم آلمان هنگام عبور از آسمان ایران، عکس هائی از تاسیسات اتمی ما تهیه کند. دو ساعتی با آنها مذاکره کردیم تا بالاخره قبول کردند که چنین هواپیمائی قادر به تهیه چنان عکس هائی نیست و ضمنا مسیر آن نیز از نقاط حساس مورد نظر نمی گذرد. بالاخره بعد از دو ساعت تصمیم چنین شد که اجازه عبور داده شود و هواپیما حامل صدراعظم آلمان که دوساعت در آسمان ترکیه می چرخید و منتظر اجازه عبور بود، به سلامتی از آسمان ایران عبور کرد و رسید به هندوستان!
این استدلال قابل قبول تر نیست؟ تا استدلال خنده دار فراموش کردن "کد"!

۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

وکیل مردم- نمایندگان قدرت



1- این تصاویر، مربوط به انتقال "نسرین ستوده" وکیل دادگستری و از بنیانگذاران کانون مدافعان حقوق بشر در ایران است که روز گذشته با دستبند از زندان به محل کانون وکلا آورده شد تا درجلسه رسیدگی به پروانه وکالتش در این کانون حضور داشته باشد. کانون وکلا زیر فشار سنگین کودتاچی هاست تا پروانه وکالت خانم ستوده را لغو کند، اما این کانون روز گذشته نیز علیرغم همه فشارهای حکومتی این ننگ را برای کانون نخرید و تصمیم گیری را به آینده موکول کرد. خانم ستوده درجریان انتقال به کانون، با همسرش دیدار کرد. سایت "تغییر برای برابری" مبتکر انتشار این عکس ها بوده است.
2- خبرگزاری های داخلی گزارش حضور خانم ستوده در کانون وکلا و عکس هائی را که می بینید منتشر نکردند، اما در عوض انواع گزارش های تصویری از دیدار نمایندگان مجلس هشتم با علی خامنه ای را منتشر کردند. نمایندگانی که چاکران قدرت اند و کاری به ملت و مردم ندارند. آن که وکیل مردم است ستوده است و آنها که نه وکیل مجلس، بلکه وکیل الدوله اند همان هائی اند که چشم به دهان رهبر دارند تا چشم به دست مردمی که باید از آنها رای بگیرند!