۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه

بدلیل نداشتن ارز در بانک مرکزی 33 در صد از سهمیه ارز مسافران خارج کشورکم شد!


بانک مرکزی با اعلام کاهش دوباره سهمیه ارز مسافرتی اعلام کرد که «ارز مسافرتی برای مسافرت هوایی به کشورهای همسایه به 400 دلار کاهش یافته و میزان ارز مسافرتی برای سفرهای هوایی به سایر کشورها هزار دلار بیشتر نخواهد بود و زیارت به مقصد عراق و سوریه نیز فقط ۲۰۰ دلار داده می شود. روزنامه دنیای اقتصاد در این باره، با احتیاط بسیار نوشت: نوشته «کاهش سهمیه ارز مسافران نشانه نامساعدی وضع ذخایر ارزی بانک مرکزی است. و به همین دلیل سهمیه ارزی مسافران 33 کاهش داده شده است." پیک نت 11 اردیبهشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

با اوج گیری اختلافات دولت و بیت رهبری معروف ترین پرونده های امنیتی شاید بزودی رو شود!


در تهران گفته می شود که یک کمیته ویژه پیگیر ماجرای سرقت اسناد طبقه بندی شده وزارت اطلاعات در زمان سرپرستی موقت احمدی نژاد بر این وزارتخانه تشکیل شده است. لیست بلند بالائی حیدر مصلحی وزیر کنونی اطلاعات از اسناد سری و طبقه بندی شده که مدعی است احمدی نژاد و باند او شبانه و با کامیون از این وزارتخانه خارج کرده اند تهیه کرده و دراختیار این کمیته گذاشته است. از سوی دیگر احمدی نژاد نیز مدعی شده که اسناد سری و طبقه بندی شده وزارت اطلاعات که از زیر مجموعه های دولت است توسط یک باند از سپاه پاسداران و با چراغ سبز حیدر مصلحی از این وزارتخانه ربوده شده و به نقطه ای نامعلوم برده شده است. هیچکس نمی گوید طرفین چه اسنادی را و باچه سمت گیری و هدفی برده اند و درکجا پنهان کرده و با آن چه میخواهند بکنند. اما نکته بسیار جالبی که این روزها درمحافل سیاسی از آن صحبت می شود اینست که پرونده پر حجم انفجار و آتش سوزی سینما رکس آبادان و همچنین پرونده قتل دکتر سامی که احمدی نژاد متهم به دست داشتن در آنست از وزارت اطلاعات ربوده شده است. سینما رکس آبادان در سال انقلاب، بدنبال یک انفجار آتش گرفت و نزدیک به 400 تن که مشغول دیدن فیلم "گوزن ها" بودند قربانی این حریق شدند. کسانی که انفجار را ایجاد کردند، با نقشه قبلی درهای خروجی سالن سینما را از بیرون بسته بودند تا کسی نتواند فرار کند. در ابتدا انگشت اتهام توجه ساواک شاهنشاهی شد اما بعدها این انگشت به سوی گروه های افراطی مذهبی بازگشت و حتی گفته شد که عاملین این جنایت از مرز گریخته و به عراق رفته اند. در پرونده قتل سامی نیز بصورت کاملا ساختگی، حکومت اعلام کرد که قاتل دچار اختلال روانی بوده و از تهران رفته به خوزستان و خود را حلق آویز کرده است. این درحالی است که گفته می شود او نیز آن زمان به عراق رفت و معلوم نیست اکنون با کدام درچه نظامی در سپاه قدس مشغول فعالیت است. قتل سامی در آذر ماه سال 1367 روی داد و نخستین قتل از سلسله قتل های زنجیره ای، پس از قتل عام زندانیان سیاسی در مرداد و شهریور همین سال بود. دکتر سامی نخستین وزیر بهداری بعد از انقلاب در کابینه مهندس بازرگان، از جمله نامزدهای اولین انتخابات ریاست جمهوری، رهبر حزب مذهبی "جاما" و از چهره های مشهور ملی مذهبی بود. وی درعین حال پزشک مخصوص آیت الله منتظری نیز بود. پیک نت 10 اردیبهشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۶, چهارشنبه

موریانه ای بنام حجتیه یک انقلاب را بلعید


شیخ محمود حلبی بنیانگذار انجمن ضد بهائیت درایران است. او که سخنوری توانا بود و در جنبش ملی دهه 1330 ساکن مشهد و زیر شعار دفاع از جنبش علیه حزب توده ایران فعال بود. سخنرانی های او از رادیوی آن زمان در مشهد و فعالیت هایش از روی منابر و پیوندش با شیخ بهلول از سوابق این دوران حلبی است. او پس از کودتای 28 مرداد از مشهد به تهران آمد و امام جمعه یکی از مساجد مهم جنوب تهران (لرزاده) شد و با حمایت رژیم شاه انجمن ضد بهائیت را پایه گذاری کرد. به نقل از برنامه پرگار در بی بی سی: بعد از 28 مرداد در نامه هائی که حلبی به روسای شهربانی ها می نوشت اهداف انجمن را مبارزه عامی، اخلاقی و آموزشی عنوان می کرد . اما در سخنرانی هایش بوی خشونت می آمد . مثلا اسلام از جوانان بزدل بدش می آید...اسلام از مردم ضعیف بدش می آید ...خیر و شر و نیکوئی ها همه زیر شمشیر هستند. در تسبیح هم هست اما این کار پیر و پاتال ها و از کار افتاده ها است. جز شمشیر مردم به راه درست نمی آیند . شمشیر است که طاقی و یاغی را گردن میزند . دشمن دین و خدا را به شمشیر گردن بزن. این شمشیر تو کلید جهنم او است او را به جهنم می اندازد و تو را به بهشت ...مسلمان باید قوه نظامی داشته باشد. این قوا را کجا باید استفاده کند؟ با کفار و ملحدین ... ملحدین و کمونیست ها خبیث ترین انسان های روی زمین هستند ... این ها با الوهیت خدا می جنگند ...این ها تاج و تخت کبرایائی خدا را آتش می زنند ... قدرت نظامی باید قوی شود برای کوبیدن این ها . عبدلکریم سروش در نوشته های خود آورده است که یکسال با انجمن حجتیه همکاری داشته و علت کناره گیری خود را این طور می گوید: انجمن ضد بهائیت می گفتند کارشان فقط آموزشی است در حالی که وظائف دیگری از اعضای خود می خواست بدین معنا که به انجمن بهائی ها بروند و خود خود را یک بهائی دو آتشه جا برنند و نقش آن ها را بازی کنند و شکارهای آن ها را شکار کنند... صحبت کردن و گاه کتک زدن و کتک خوردن و کلنجار رفتن که من اهلش نبودم ... این تشکیلات اساس کارش مخفی کاری است تا حدی که حتی دو نفر یکدیگر را نمی شناسند ...نمونه آقای گل زار که در تشکیلات بهائی ها بوده و در آن تشکیلا ت او را به اسم محمودی می شناختند ...این که می گویند حجتیه خودش را بعد از انقلاب منحل کرده درست نیست زیرا اعضائی که پرورش داده در عرصه های مختلف حکومت جمهوری اسلامی در راس کار بوده اند . از جمله عباس سلیمی نمین ، حدادعادل ، سروش ، محمد تقی بانکی ، برادران نهاوندیان و مصطفی میر سلیم و طیف های مختلف ... مثلا در سال 83 آقای خزعلی می گوید حجتیه فعال است. آن ها هستند و به کار های دینی خود مشغول می باشند. افرادی هنوز در برخی جا ها کار می کنند ... دولت باید از آن ها برای مبارزه با بهائیت استفاده کند. در شهریور همان سال آقای خزعلی در مصاحبه با ایسنا گفت که آنها منحل نشده اند فقط کار نمی کنند . آن ها کادر هائی دارند که دولت باید از آن ها استفاده کند . ...صحبت سر پروراندن افراد با اندیشه های جحتیه است، حال تشکیلاتی باشند یا نباشد... سرلشگر صیاد شیرازی در خاطرات خود با افتخارمی نویسد که فردی را که مبلغ بهائی بوده در اصفهان ایشان او را لو داده و اعدام شده ...حداد عادل یکی از پنج نخبه های فیزیک را که بهائی بوده از پای پلکان هوا پیما بر میگرداند ومانع از رفتن او به المپیاد جهانی شده است ...این افراد با چنین تفکراتی پرورش یافته اند ... آقای خمینی در زمان خود انجمن را غیر قانونی خواند و در عین حال حجتیه هم در آن زمان حضور چندانی نداشت ... در زمان آقای خامنه ای حجتیه پر و بال گرفت ... او چون در مشهد بوده با انجمنی ها تماس داشته و از علقه و دوستی بین خود برخوردار بوده اند. از جمله مهندس سجادی و جواد مادر شاهی که از اعضای بالای حجتیه بوده اند و بعدا مادر شاهی شد مشاور امنیتی و رئیس دفتر ایشان در زمان ریاست جمهوری. جواد مادر شاهی همان شخصی است که آقای حجاریان در خاطراتش مینویسد که او توانست اسناد ساواک مربوط به حجتیه را به دست آورد و نابود کند که دست آخر به دستور آقای خمینی از سمتش عزل می شود ... ویا مثلا آقای افتخار زاده که ایشان هم از افراد برجسته انجمن حجتیه بوده طرحی را به دولت احمدی نژاد داده است که مدیران سطح بالای وزارت ارشاد و آموزش وپرورش باید 40 ساعت وقت اختصاص بدهند به اینکه این مدیران در رابطه با مهدویت و ظهور مهدی را حفظ کنند... یکی دیگر از اعضای بلند پایه حجتیه آقای مشائی است که به گفته خودش مسئول انجمن در مازندران بوده است.» راه توده: سید حسن افتخارزاده سبزواری، اصغر صادقی، جواد مادرشاهی و سجادی اکنون از اعضای رهبری انجمن حجتبه اند. و جالب است که عکس این افراد، با آنکه در کاخ ریاست جمهوری در دوران علی خامنه ای و اکنون نیز در بیت رهبری و در کنار دولت فعال اند جائی منتشر نمی شود! راه توده 1359 4 اردیبهشت ماه

۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

مردم سینمای حکومتی نمی خواهند نامه "باران کوثری" به اهل کوفه در سینمای ایران


باران کوثری بازیگر سینما و تلویزیون در واکنش به اهانت های اخیر وابستگان حکومتی سینما، به بازیگران مستقل و سینماگران، نوشته کوتاه زیر را منتشر کرد: «خنده‌ام مى‌گيرد. دلم برايتان مى‌سوزد. شبيه آدم‌هاى بى‌آبرويى هستيد كه چيزى براى از دست دادن ندارند پس به هر بهانه‌اى شلنگ تخته مى‌اندازند و به بقيه تهمت مى‌زنند. آقايان! شما حرف از فساد نزنيد كه غش مى‌كنم از خنده! مى‌خواهيد از فساد مالى و بخوربخورهاى پشت صحنه‌هايتان حرف بزنيم يا فساد كلامتان كه بوى تعفنش همه رسانه‌هايتان را برداشته؟ خنده‌ام مى‌گيرد، كه مأموريت‌تان تعطيل كردن سينما بود و به نتيجه نرسيد. انصافاً هر چه توانستيد كرديد: از بستن خانه ما، خانه سينما گرفته تا لغو پروانه‌هاى ساخت و نمايش. هر چه كرديد راهى پيدا شد، هر درى را بستيد درى باز شد و فقط ننگ و بدنامى‌اش برای شما ماند، كه البته فرقى هم برايتان نمى‌كند، كارتان از اين حرف‌ها گذشته. آنچه امروز اين طور آتش‌تان مى‌زند همين است كه هر چه كرديد به هيچ جا نرسيد و حالا در دنيا به جاى شما و افتضاحات مكررتان ايران را به نام سينماى نجيبش مى‌شناسند. دلم برايتان مى‌سوزد آقايان كه در حال غرق شدنيد و به هوا چنگ مى‌زنيد كه شايد همه چيز را با خودتان پايين بكشيد. اما بيش از شما دلم براى كسانى مى‌سوزد كه ديروز همكار ما بودند و امروز با هر وعده‌اى - از پول و موقعيت تا بخشش و گذشتن از سر خلاف‌هايشان - شرافتشان را چنين ارزان به شما فروختند. دلم برايشان مى‌سوزد كه يك شبه ره صد ساله رفتند و چنان نفرت و كينه‌اى به جان خريدند كه حتى شما و قدرت و رسانه‌هايتان هم توان جبرانش را نداريد. ما، هستيم آقايان! سينما مى‌ماند چون مردم مى‌خواهند كه بماند. شما از سينما برويد! برويد و ستاره‌هاى قلاده به گردنتان را هم با خود ببريد. تأييد نجابت ما و سينمايمان همين عدم تأييد شماست. خير پيش... باران كوثرى / ٣ اردىبهشت ١٣٩١ پیک نت 5 اردیبهشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲, شنبه

سیل در گیلان


سیل در گیلان دو روز باران در تهران و صفحات شمال ایران، فقط در تهران چند ایستگاه مترو را به کانال آب و چند اتوبان را به رودخانه تبدیل نکرد، بلکه در چند شهر گیلان نه تنها خسارت مالی، بلکه خسارت جانی نیز به بار آورد. در شهرهای گیلان سیل در خیابانها به راه افتاد، زندگی مردم مختل شد و چند رودخانه سر به طغیان برداشتند، آب به داخل خانه های مردم راه یافت و مزارع شالیکاری را آب برد! بویژه در حاشیه رودخانه ها، گاو و گوسفند مردم را آب برد! و تلخ تر از همه اینها در فومن دختر بچه ای که از مدرسه بازمی گشت، با آب رفت و ساعت ها بعد پیکر بی جانش در گل و لای یافت شد. دریکی از بخش های آستانه نیز سیل دختر 14ساله ای را برد. فومن ؛ ماسوله ؛ رودبار ؛ بخشهایی از آستانه و... از باران و سیل صدمه دیدند.

۱۳۹۱ فروردین ۲۹, سه‌شنبه

اولین قرآن سوزی تاریخ اسلام


یکی از مسایل مهم روز، ماجرای جسارت به کتاب خدا، قرآن مجید است. پیش از آنکه به بررسی علت این رخداد تاسف بار بپردازیم، لازم است پیشینه ی آن بررسی شود تا روشن گردد که آیا این اتفاق غم بار، برای اولین بار در عصر ما به وقوع پیوسته یا تاریخ، سابقه ای برای آن ثبت کرده است. پاسخ کوتاه است؛ بله سابقه داشته است. آتش زدن قرآن کریم، آن هم نه یک جلد بلکه تعداد زیادی قرآن در عصر خلیفه ی سوم اهل سنت، “عثمان بن عفان“ و به فرمان وی، اتفاق افتاده است. بنابه معمول، گزارش تاریخی مان را به معتبرترین کتب اهل سنت، مستند می نماییم. در کتاب صحیح بخاری که مهم ترین منبع مدعیان پیروی از سنت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است، چنین آمده است: طبق فرمان “عثمان“ یک نسخه قرآن نوشته شد و سپس از روی آن نسخه هایی نگاشته شد و برای بلاد فرستاده شد. سپس “عثمان“ دستور داد تا غیر از آن قرآن، تمام قرآن های موجود – چه قرآن هایی که بر روی یک برگ نوشته شده بود، یا قرآن هایی که به صورت کتاب درآمده بود – جمع آوری و سوزانده شود. (1) جایی برای انکار نیست، عثمان – به هر دلیل – به سوزاندن قرآن کریم اقدام کرده است. البته چنان که پیش از این بیان شد، ابوبکر و عمر علاوه بر دستور به ممنوعیت نقل احادیث رسول الله صلوات الله علیه وآله، احادیث را آتش زده بودند. پس از این مختصر، با گامی بلند به عصر حاضر می رسیم. آن چه مسلم است، این که آتش زدن قرآن مجید، یک پدیده است و نمی توان هیچ پدیده ای را بدون علت دانست. اگر از افرادی که این عمل زشت را انجام داده اند، دلیل کارشان پرسیده شود، پاسخ روشن است: اسلام دین خشونت است و برای مبارزه با این خشونت باید قرآن، که کتاب این دین است، از بین برود. در دوران خلفا، به جای آن که برای نشر دین اسلام از منطق و دانش بهره برده شود، از قدرت نظامی و لشکرکشی استفاده می شد و ابتدا کشورهای همسایه و سپس مناطق دوردست به دست مسلمانان فتح شد. این در حالی بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به نوشتن نامه به قدرت های بزرگ زمان شان پرداختند و رویکردی منطقی و نرم برای رساندن کلام خدا به گوش جهانیان را پیشه ساختند. آیا میان رفتار رسول خدا علیه وآله السلام با خلفا مشابهتی می بینید؟ آیا با تاریخی سرشار از حمله و خون ریزی برای گسترش مرزهای اسلامی، می توان انتظار داشت که مردم عادی دنیا، نگاه واقع بینانه ای نسبت به اسلام و تعالیم آن داشته باشند؟ باز از گذشته به امروز بیاییم؛ امروزی که وهابیت، که خود را تنها وارث اسلام می داند، هر تفکری غیر از خود را حذف می کند و علمایش به سهولت فتوا به قتل شیعیان می دهند؛ امروزی که آموزه های وهابیت منجر به حملات انتحاری می گردد؛ امروزی که انفجار ابنیه ی مقدس شیعیان و ساختمان های مهم دنیای غرب، نتیجه ی روش سردمداران وهابیت است؛ چه توقعی می رود، این که جهانیان، اسلام و کتاب مقدس آن را مظهر رحم و عطوفت بدانند؟ ما تا چه اندازه در شکل گیری این نگاه نادرست مقصریم؟ چه دلسرد کننده است اگر دل مشغولی ما معلول ها باشند و هرگز به علت ها نیندیشیم؛ چه ناامید کننده است اگر به جای حل مشکلات از ریشه، فقط به محکوم کردن بپردازیم و هیچ اقدامی برای تصحیح نگرش دنیا نسبت به دین پیامبر رحمت صلی الله علیه وآله وسلم ننماییم. آیا ما مقصر نیستیم؟! پی نوشت : 1- منابع مهم اهل سنت در مورد این نقل الف- صحیح بخاری، جلد6، صفحه99، ناشر: دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع ب- فتح الباری، ابن حجر، جلد9، صفحه18، ناشر: دارالمعرفة للطباعة و النشر، بیروت، لبنان ج- کنز العمال، متقی هندی، جلد2، صفحه581، ناشر: موسسة الرسالة، بیروت، لبنان د- تفسیر قرطبی، جلد1، صفحه52، ناشر: داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان

۱۳۹۱ فروردین ۲۷, یکشنبه

:: شرکت فن آوران انیاک و خطری که برای حسابهای بانکی ایجاد کرده است | انتشار اطلاعات ۳ میلیون کارت بانکی در مرحله اول

برای اینکه کارت بانکی خود را در بین بیش از سه میلیون کارت بانکی قرار گرفته در این سایت پیدا کنید میتوانید از لینکهای زیر صفحه مربوط به شماره کارت خود را پیدا کرده و در بین صفحات جستجو نکنید. اما پیش از این جستجو موارد زیر را به خاطر داشته باشید. 1- عدم وجود کارت بانکی شما در بین کارتهای این سایت به معنی در خطر نبودن آن نیست. 2- این سایت تنها حاوی بخشی از کارتها آن هم در سالهای 87 تا 89 استفاده شده میباشد. 3- بانکها موظف به شناسائی اطلاعات سایر کارتهای استفاده شده در انیاک هستند و ابطال آنها به عهده خود بانکها میباشد. البته اگر حفاظت از حسابهای مشتریان برایشان مهم باشد. که تاکنون نبوده است. 4- اطلاع رسانی به سایر هموطنان و ثبت شماره کارت و رمز برای کنترل در این سایت قبل از تحویل آن به بانک صادر کننده تنها راه اطمینان هموطنان به این ادعا و اثبات کذب بودن ادعاهای دیگر میباشد. 5- برای حفاظت از رمز بانکی شما آن را در یک عدد 14 رقمی مخفی کرده ام که تنها شما دارنده کارت میتوانید آنرا شناسائی کنید. لذا این سایت تنها جهت اطلاع رسانی بوده و حق شما دارنده کارت را محافظت میکند. 6- در هر صفحه از اطلاعات کارتها تقریبا 30000 کارت گنجانده شده است لذا شاید باز کردن صفحات در سرعت پائین و با استفاده از فیلتر شکن کمی زمانبر باشد. 7- میبایستی به خاطر داشته باشید که شرکت انیاک هم اکنون دارنده ترمینالهای فروشگاهی بیش از ده بانک کشور است بانکهای ( ملی , سینا , تجارت , مسکن , رفاه , سپه , صنعت و معدن , شهر , کشاورزی , پاسارگاد)

۱۳۹۱ فروردین ۲۲, سه‌شنبه

اوضاع "کش کشی" است!

آن که محکم و استوار اما زار و در هم شکسته بر تخت است، دکتر خزعلی رزمنده جنگ ایران و عراق است که فعلا، پس از یک دوره اعتصاب غذای اعتراضی از زندان بیرون آمده است. آن که صاف و سکندر وسط خیابان انقلاب راه می رود، "خاوری" رهبر شبکه اختلاس 3 میلیارد دلاری است که فعلا در خانه ویلائی خود در کانادا دوران حبس خانگی (!) را سپری می کند. این عکس او مربوط به روز راهپیمائی ساندیسی؛ یا همان راهپیمائی به قول رهبر "تاریخی" بیعت با ایشان علیه جنبش سبز در 9 دیماه سال 1388 است. آن ها که کفن جلیقه ای پوشیده اند و در اطراف خاوری قلعه درست کرده اند نیز شاید از رزمندگان 3 میلیارد دلاری باشند که مواظب فرمانده خویش اند. از هر طرفی می خواهی "کش" ندهی، باز "کش" می آید. اختلاس را کش نمی دهی، انتخابات کش می آید، انتخابات را کش نمی دهی، اختلافات کش می آید. خلاصه اوضاع " کش کشی است"!

۱۳۹۱ فروردین ۲۰, یکشنبه

محمد نوریزاد: راس هرم سپاه حسابش از بدنه سپاه جدا شده

سایت کلمه با محمد نوریزاد گفتگو کرده است. محوری ترین پرسش و پاسخ در این گفتگو چنین است: س- آقای نوری زاد شما در واقع با نگارش همان اولین نامه به رهبری، رسماً از صف دوستان و خودی ها بیرون شدید. دوستان هم طیف شما در قبال شما یا ساکت ماندند یا در هر فرصت مناسب به شما هتاکی کردند و می کنند. مثل آقایان سلحشور و سردارقاسمی و ابوالقاسم طالبی. از این که دوستان قدیمتان سراغی از شما نمی گیرند ناراحت نیستید؟ - ناراحتی من بیش از آنکه معطوف از دست دادن آنها باشد- که البته ناراحت کننده هم هست – به این مربوط است که اغلب آنها در هراس و نگرانی و ترس به سر می برند. ترس از این که مبادا یک چشم نامحرمی آنها را در کنار من ببیند و مشکلی برای خودشان و کارشان پیش بیاورد. من این ترس را بارها به چشم خود دیده ام. یک بار یکی از سرداران سپاه به دیدن من آمد و خیلی ابراز ارادت کرد. به من گفت که بدنه ی کلی سپاه کاملاً با نگاه و با مواضع شما همراه است و نسبت به روال جاری سپاه معترض و منتقد است. گفت: این هیاهوهای غارتگری و دخالت در کلیت امور کشور، به رأس هرم سپاه و آن جماعت از پاسداران رأس نشین مربوط است. مابقی پاسداران از این وضعیت متنفرند. اینها دوست نداشته و ندارند که نام سپاه به زشتی برده شود. که البته خودش هم قبول داشت که داستان و سرنوشتی که سپاه دچار آن شده از این قضایا و آرزوهای مانده در دل گذشته و دوره اش سپری شده. آن روز این دوست سردار من برخاست تا برود. پرسیدم: کجا به این زودی؟ گفت: دارم به فلان مجلس می روم. گفتم: اتفاقاً من هم علاقمندم به همان مجلس بیایم. با هم برویم. سردار ناگهان به تردید افتاد. احتمالاً صحنه هایی را پیشاپیش تداعی کرد که مثلاً شانه به شانه ی من دارد داخل آن مجلس می شود. کافی بود دوربین یکی از حاضران عکسی از این شانه به شانگی بگیرد و آن عکس را نشان از ما بهتران بدهد یا در فضای مجازی به نمایش بگذارد. بدیهی است که چه عاقبتی می توانست برای این سردار خوب ما تدارک دیده شود. اغلب دوستان دقیقاً- سردار قاسمی و دیگران- به این دلیل است که از من فاصله گرفته اند. ترس از چشم ها و شنودهای نامحرم. پیک نت 19 فروردین 91

بیشتر آزمایشی و کمتر جنگی! شلیک شبانه دفاع ضد هوائی تهران

پنجشنبه شب گذشته، دفاع ضد هوائی مستقر در اطراف تهران، چند شلیک کردند که هنوز معلوم نیست این شلیک ها برای آزامایش بوده و یا هدفی را در آسمان تهران نشانه گرفته بودند. حدس و گمان ها متفاوت است و پایگاه خبری انتخاب نوشت: "بنظر میرسد فعالیت پنجشنبه شب گذشته سیستم دفاع ضد هوایی بیشتر جنبه آزمایشی داشته باشد." و لابد "کمتر" جنبه های دیگری هم داشته که تا کنون هیچ مرجع رسمی در این باره سخن نگفته است. پیک نت 19 فروردین

۱۳۹۱ فروردین ۱۸, جمعه

حضور در خانه عبدالله نوری دیدار نوروزی- سیاسی 15 فروردین با عبدالله نوری

شماری از خانواده زندانیان سیاسی بمناسب سال نو، با عبدالله نوری نماینده آیت الله خمینی در سپاه و وزیر کشور کابینه اول محمد خاتمی دیدار کردند. به همین مناسبت برخی فعالان و چهره های سیاسی و دانشگاهی و مذهبی، وزرا و مدیران و استانداران سابق، نمایندگان پیشین مجلس و همچنین روزنامه نگاران نیز با وی دیدار کردند. این دیدار شامگاه 15 فرودین در منزل عبدالله نوری انجام شد و بیش از 4 ساعت ادامه یافت. تبادل نظر درباره مسائل و مشکلات پیش روی نظام و تحلیل اوضاع کشور، نگرانی از ادامه بحران های پیش رو که عمدتا محصول سوء مدیریت می باشد دغدغه اکثریت دیدار کنندگان بود. بویژه مشکلات شدید اقتصادی مردم. در همین دیدار تهدیدهای خارجی و تحریم های روز افزون بین المللی نیز مورد بحث قرار گرفت. شخصیت های زیر، از جمله دیدار کنندگان بودند: حسین کروبی، بیژن زنگنه، مرتضی الویری، ماشاءالله شمس الواعظین، خانم شفیعی همسر عماد بهاور، نعمت احمدی، محمد علی ابطحی، محمد نوری زاد، صفدرحسینی، محمود علیزاده طباطبایی، امین سازگارنژاد، خانم بنی یعقوب همسر بهمن احمدی امویی، عباس علیخانی، جعفر گلباز، مرتضی مبلغ، محمدحسن ملک مدنی، حاج رسولی ها، محمدرضا بهزادیان، محمد معزالدین، یحیی محمد زاده، احمد عزیزی، پنجه فولادگران، غلامرضا صحرائیان، جواد اطاعت، مهدی خزعلی، احمد خرم، جلیل سازگارنژاد، خانم امرآبادی همسر مسعود باستانی، محمد علی نجفی، محمود حجتی، غلامحسین کرباسچی، محمدجواد مظفر، محمد عطریانفر، سعید شریعتی، محمدحسین عادلی، خانم خلفی همسر حسن اسدی زید آبادی و ... پیک نت 17 فروردین

۱۳۹۱ فروردین ۱۷, پنجشنبه

:: گامی دیگر به سمت طالبانیسم : کودکان نه برقصند، نه بخوانند/ وزیر کشور: مهدکودک ها ناهنجارند

در ادامه سیاست های جداسازی جنسی و اسلامیزه کردن نهادهای تربیتی و تحصیلی، یکی از مقامات ارشد بهزیستی روز گذشته ضمن انتقاد شدید از آواز و رقص کودکان در مهدکودک های کشور، از "برخورد شدید" با مدیران مهدکودک های متخلف خبر داد. ماه گذشته نیز یکی از مدیران سازمان تبلیغات اسلامی در شمال کشور خواستار توجه به مسائل دینی در مهدکودک ها شده بود. پیشتر نیز یکی از فرمانداران از توجه به امر به معروف در محیط جمع شدن کودکان زیر شش سال سخن گفته بود. از دیگر سو رسانه های نزدیک به سپاه، مهدکودک را موجب "مسمومیت مغز" خردسالان و گرایش آن ها به یافتن همسر دانسته بودند. "رقص و آواز از برنامه‌های مهد کودک حذف می‌شود". این تیتری است که فارس برای گفتگوی مدیرکل بهزیستی استان تهران با این خبرگزاری برگزیده است. استدلال ولی الله نصر در انتقاد از رقصیدن و آواز خواندن کودکان ایرانی، "غیر اخلاقی" بودن آن ها است. نصر در واکنش به اینکه در سال های اخیر برخی از مهدکودک ها به کودکان آموزش آواز و رقص داده اند، تنها به ابراز تاسف بسنده نکرده بلکه هشدار داده است: "امسال با مهدهای متخلف برخورد شدیدی صورت می‌گیرد." سازمان بهزیستی زیر نظر وزارت رفاه فعالیت های خود را سازماندهی می کند. دولت که در هفت سال اخیر از سوی مخالفان خود به تلاش برای "جداسازی جنسی" در تمام مقاطع تحصیلی کشور متهم شده، حالا دایره محدودیت های خود را به مهدکودک ها گسترش داده است. تمرکز دولت بر کودکان به اندازه ای است که مدیرکل بهزیستی استان تهران دیروز یکی از "اصلی ترین برنامه" های این سازمان در سال 91 را کنترل برنامه های آموزشی در مهدکودک ها عنوان و تصریح کرد :" باید این برنامه‌ها در راستای موازین اسلامی و شرعی باشد." روانشناسان کودک مهدکودک را محلی می دانند که خردسالان برای گذار از محیط خانه به مدرسه آماده و با پیش زمینه های کنش های اجتماعی آشنا شوند. آن ها می گویند کودکان نیاز دارند تا برای فراگیری برقراری ارتباط با یکدیگر در کنش های جمعی مفرح شرکت گزینند و از این طریق راه های تعاملات اجتماعی را فراگیرند. وزیر کشور: مهدکودک ها ناهنجارند حدود دو سال پیش بود که دولت احمدی نژاد اسلامیزه کردن مهدکودک ها را در دستور کار قرار داد. اردیبهشت سال 89مصطفي محمد نجار درمعرفي طرح هاي جديد دولت از لزوم "اسلامي سازي مهدكودك ها" سخن به ميان آورد. وزیر کشور محمود احمدی نژاد گفته بود: "هم‌اکنون در مهدکودک‌ها شاهد ناهنجاری‌هایی هستیم و امیدواریم با آموزش مربیان و آموزش بازی‌های مناسب به کودکان، فرهنگ اسلامی را در مهدکودک‌ها شاهد باشیم". مصطفي محمد نجار البته اشاره نكرده بود كه ناهنجاري هاي موجود در مهدكودك ها شامل چه مواردي است. در ایران عموما کودکان زیر شش سال پای به مهدکودک ها می گذارند؛ سنی که حتی قوانین شریعت اسلامی نیز آن را در دایره رعایت امور شرعی قرار نمی دهد. دین اسلام سن "تکلیف شرعی" برای دخترها را 9 سالگی و برای پسران 15 سالگی تعیین کرده است. با این حال دیروز ولی الله نصر در گفتگو با خبرنگار اجتماعی فارس همچنان خبر از لزوم استقرار شرع و اخلاق در مهدکودک ها سخن گفت:" تمامی برنامه‌ها تدوین شده به مهدهای کودک ارسال شده اند به طوری که مهدها حق آموزش برنامه‌های غیراخلاقی را ندارند."

۱۳۹۱ فروردین ۱۵, سه‌شنبه

پس از روسیه، اکنون فرانسه کاندیدای جبهه چپ در انتخابات ریاست جمهوری

از جمله رویدادهای دو هفته اخیر، اوج گیری کارزار انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه است. رسانه های اروپائی – از جمله فرانسه- روی دو کاندیدای ریاست جمهوری فرانسه، یعنی سرکوزی رئیس جمهور فعلی این کشور و کاندیدای حزب سوسیالیست متمرکز شده اند و تلاش می کنند انتخابات فرانسه را نیز به سبک انتخابات امریکا، نبرد میان دو کاندیدا جلوه دهند. اما واقعیت در فرانسه غیر از اینست. واقعیت اینست که جبهه چپ فرانسه و کاندیدای ریاست جمهوری آن "ملانشون" بسیار فعال در این کارزار انتخاباتی حضور دارد. نظرسنجی ها نشان حکایت از تبدیل میانشون به نفر سوم در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه است و در صورت تثبیت آراء او در این انتخابات، هر رئیس جمهوری که در کاخ الیزه فرانسه مستقر شود، نمی تواند قدرت و گرایش به چپ مردم فرانسه را که در آرای ملانشون بازتاب می یابد نادیده بگیرد.
مطابق آخرین نظرسنجی در فرانسه، ملانشون تاکنون با 14 درصد آراء، نفر سوم در انتخابات ریاست جمهوری این کشور است. اگر این موقعیت تثبیب شود، کارزار انتخاباتی در فرانسه دگرگون خواهد شد.
روز 18 مارس تظاهرات 120 هزار نفره چپ در میدان تاریخی "باستیل" پاریس برگزار شد که سخنران آن ملانشون بود. ملانشون در سخنرانی 20 دقیقه ای خود طرح ها و برنامه های چپ فرانسه را اعلام کرد که خلاصه از آن را می خوانید:

"ما پرچم سرخ فرانسه هستیم. اکنون فرانسه لبریز از نابرابری هاست و ما می خواهیم آن را تغییر بدهیم. سلام برادرانه و همبستگی ما به مردم مبارز و رنج دیده یونان و اسپانیا و پرتقال و ایتالیا. مردمی که در اثر فشارو ظلم وستم "ترویکا" کمرشان شکسته است.
50 سال از پایان جنگ در الجزایرمی گذرد. من به نمایندگی از طرف مردمی که در میدان باستیل گرد آمده اند اعلام می کنم، جنگ الجزایر تمام شده است و ما اجازه جنگ دیگری را نمی دهیم. ما و مردم الجزایر و کارگران مغرب یک خانواده هستیم. (اشاره به حمله دولت و نیروهای راست به کارگران و کشورهای شمال افریقا در فرانسه). این با شکوه است که ما موفق شدیم روز 18 مارس، یعنی روز پیروزی کمون پاریس، یکبار دیگر میدان باستیل را تصرف کنیم. باستیل میدان کمون پاریس، میدان مردم است. ما در قانون اساسی فرانسه حق مرگ و زندگی را از حقوق شخصی و قانونی افراد اعلام کرده ایم بنابراین شخصی که در خاک فرانسه بدنیا می آید فرانسوی است و باید از تمام حقوق یک فرانسوی برخوردار باشد.
محیط زیست یکی از محورهای برجسته برنامه جبهه چپ است. ما مسئول اکوسیستم محیط زیستی هستیم که همه انسانها در آن زندگی می کنند و این نه تنها مسئله فرانسه، بلکه وظیفه جهانی است. ما پیشنهاد کردیم که غفلت در مراعات محیط زیست در قانون اساسی گنجانده شود تا هر نوع کوتاهی در این مورد مجازات قانونی داشته باشد. ما فریاد مردم هستیم. فریاد زنان و مردان کارگر محروم و تحقیر شده و رها شده. فریاد زنانی که فرزاندانشان را در اردوگاه ها و بازداشتگاه ها بدنیا می آورند. کودکی که از منزل محروم است و به هنگام تحصیل معلم ندارد. بیائید با هم "بهاری مردمی" را اغاز کنیم.
زنده باد همبستگی جهانی. زنده باد فرانسه. زنده باد جمهوری اجتماعی."
فیلم این سخنرانی را میتوانید از اینجا ببینید!

پیک نت 14 فروردین