۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه
:: مزدوران ولایت در جامعه ما تخم نفاق می پاشند ،حتی در اینترنت نیز تحمل شنیدن اسم نیروی سرنگونی خواه را ندارند
آب بندی نظام ولایت ولای فقیه . با سه گزینه برای انتخاب رئیس جمهورپیشنهاد شده است این سه گزینه من را به یاد دولت موقت بازرگان می اندازد . زمان دولت موقت یک قانون اساسی نوشته شد درآن تمام قدرت براصل 75 پیش نویس قانون اساسی ازسوی دولت موقت تنظیم شده بود . این اصل بدون در نظرگرفتن ساختارحکومت اسلامی ، مقام رهبری و ولایت فقیه براین پیش نویس استوار بود که رئیس جمهوربالاترین مقام رسمی کشوراست . لذا بیان می داشت:« رئیس جمهوری بالاترین مقام رسمی کشور در امورداخلی و روابط بین المللی و اجرای قانون اساسی است و تنظیم روابط قوای سه گانه و ریاست قوه مجریه را برعهدا دارد» دراین پیش نویس رییس جمهور بالاترین مقام رسمی کشور دارای برخی اختیارات مهم مانند: تنظیم روابط قوای سه گانه، فرماندهی کل نیروهای نظامی(اصل93)، نصب رییس دیوان عالی کشور و دادستان کل کشور(اصل 140) بود. توصیه قوانین وحتی انطباق قوانین مصوب مجلس با احکام شرع وقانون اساسی به عهده رئیس جمهور بود(اصل 84)ورئیس جمهور می توانست از راه همه پرسی انحلال مجلس را به تصویب ملت برساند.(اصل89) با چنین اختیاراتی رئیس جمهور امکان وتوان لازم برای ایفای مسئولیت اجرای قانون اساسی را داشت. خوب تا اینجا همه قدرت در اختیار رئیس جمهور بود . و از ولی فقیه خبری نبود . و اما ولی فقیه دستورداد که مجلس خبرگان یعنی همان آخوندهای دین فروش در این قانون اساسی دخالت بکنند و کردند. این بیانیه بعد از دخالت ولایت فقیه از طریق مجلس خبرگان صادر شده است و نوشته خودشان است : (درمجلس خبرگان قانون اساسی در این اصل وسایر اصول پیشنهادی تغییراتی ایجاد شد. با تصويب اصل پنجم «در زمان غيبت حضرت ولي عصر ’’عج الله تعالي فرجه‘‘ در جمهوري اسلامي ايران ولايت امر و امامت بر عهده فقيه عادل و با تقوي ، آگاه به زمان ، شجاع ،( منظورش ازشجاع این است که زندانیان را با یک فتوا قتل عام بکند!) مدير و مدبر است که طبق اصل یکصد وهفتم عهده دار آن می گردد» به همين دليل ديگر «رئيس جمهوري بالاترين مقام رسمي كشور» به شمار نمي رود.نهاد رهبری وولایت فقیه در قانون اساسی ایجاد شد وبرخی اختیارات کلیدی ومهم کشورکه در پیش نویس قانون اساسی برای رئیس جمهوردر نظر گرفته شده بود به این نهاد داده شد، در نتیجه اختیارات رئیس جمهور کاهش پیدا کرد.) اینجا بود که دجالیت شکل واقعی گرفت . این هم باز در رابطه با همان طرح دجال نگونه خمینی برای بدست گرفتن تمام قدرت بود. باز تعریف از نوشته های خود همان زمان رژیم: (در بازنگری قانون اساسی در سال 1368 با هدف ایجاد تمرکز در قوه مجریه نهاد نخست وزیری حذف و اختیارات وی به رییس جمهور واگذار شد. در مقابل این گسترش صلاحیت تنظیم روابط قوای سه گانه به عنوان یکی از وظایف عمده رییس جمهور که در دوران جنگ عملاً توسط حضرت امام خمینی(ره) اعمال می شد، از اصل 113 منتزع و به اصل 110 که به بیان صلاحیت های رهبری می پرداخت، منتقل شد.) در واقع از همان اول هدف خمینی و جا نشینانش این بود که تمام قدرت در دستشان باشد . بمنظور رفع چالشها در حوزه ریاست قوه مجریه وریاست جمهوری وکل نواقص در قانون اساسی ، انتخاب غیر مستقیم ریاست قوه مجریه توسط نمایندگان که از فیلترهای ولایت رد شده اند( یعنی مورد قبول ولی فقیه هستند) مناسب ترین روش برای خامنه ای است . در این میان رفسنجانی ملعون که خوب فهمیده است تنها درسایه ولایت فقیه است که میتوان به عمرننگین آخوند های جنایت پیشه ادامه داد . به خامنه ای پیشنهاد کرده است که برای این کار باید قانون اساسی که چندین بار دست کاری شده دوباره دست برد زد و اختیار رئیس جمهور را بطوری کلی از میان برد . ولی تعدادی وطن فروش اسم این را گذاشتند مخالفت رفسنجانی با رهبر ! باید گفت رفسنجانی نه قدرتی درگیر شدن با خامنه ای را دارد و نه چنین قصدی دارد . رفسنجانی بهتر از همه میداند که اگریک درصد ولایت فقیه را زیر سئوال ببرد تمام ولایت به سرش آوار خواهد شد پس رفسنجانی هیچ وقت دلش به ملت نسوخته است. او تنها در فکرخود و نظام مقدس امام دجالش است . هنوز عده ای هستند که امیدوارند رفسنجانی و خاتمی کاری بکنند که میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی را از چنگال ولایت برهانند و دوباره بیایند ،فعالیت سیاسی آن هم ضد ولایت فقیه بکنند ودر چارچوب ولایت.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر