۱۳۹۰ مرداد ۱۶, یکشنبه
:: چیزی از ملت سوریه کمتر نداریم. تا کی باید بنشینیم ونظاره گر باشیم !
آیا وقت آن نیست و نرسیده است که ما ملت ایران که در شعار و خودپسندی شهره عالم وآدم هستیم بخود بیائیم؟؟ ملتی که همیشه بصورت شعارگونه به تاریخ چند هزارساله اش مباهات وافتخار میکند، وهمیشه از اعراب با عنوان ملخ خور ومارمولک خور وچنین القابی یاد میکرده ومیکندچرا زمینگیر شده است وتماشاچی؟؟ ببینید ملت سوریه چه چیزی از ما بیش دارد که چنین استوار وجانانه رو درروی حکومت خونخوار بشار اسد ایستاده وبا دادن اینهمه کشته وزخمی و محبوس چنین استوار و تمام قد درمقایل بشار اسد وجمهوری اسلامی ایستاده و اعلام نموده است که تا سقوط حکومت بشار اسد جنایتکار بخانه باز نخواهند گشت. با ما چه کرده اند؟ برما چه رفته است که تا این حدخنثی وبی تفاوت شده ایم. ترسیدن برای چیست؟ این یک لقمه نان کوفتی تا این حد ارزشمند است که بنشینیم وشاهد این همه تجاوز و غارت وحمله وهجوم به همه چیز خودمان باشیم؟؟ کی باید از خودمان بیرون بیائیم وچشمی به اطرافمان بیندازیم؟ سکوت قبرانی و تحمل اینهمه تحقیر برای چیست؟ مگر ملت سوریه این یک لقمه نان را نداشتند؟ مگر ملت سوریه نمیتوانست درهمان قدم اول که ده نفر کشته شدند به خانه ها بخزند وبشار را بر کرسی قدرت باقی بگذارند؟ مقایسه کنیم وببینیم مشکل ما با دیگر ملل منطقه که دیکتاتورها را یک به یک از کرسی قدرت پائین کشیدند، درکجاست؟ با اینکه ملت ایران فروزنده مشعل آزادی خواهی درمنطقه بود واوج آن در حرکت اعتراضی 25 و 30 خرداد88 بنمایش گذاشته شد و در مناسبت های دیگر هم آن حرکتها ادامه یافت ومیتوانست با همت وغیرت و استمراربه نقطه تعیین کننده که همانا فروپاشی جمهوری اسلامی بود برسد، متاسفانه در میانه راه آن حرکت ها با همه هزینه ای که برایش پرداخت شده بود، قربانی نظریه بازگشت به دوران طلائی امام و اجرای بدون تنازل قانون اساسی گردید که هنوز هم در رخوت وفترت ناخواسته خارج نشده. عرب ها ازحرکت ما درس آموختند ویکان یکان به نتیجه هم رسیدند که مردم سوریه نیز با همه بی کفایتی های جامعه جهانی درآستانه پیروزی جانانه ای قراردارند که جمهوری اسلامی بشدت از آن بیمناک است ودرخوف ووحشت.، ولی ملت ایران که با حرکتهای اعتراضی خود جرقه انفجاربمب آزادیخواهی را زده بود، هنوز اندر خم یک کوچه بن بست ودر چنبره هراسی بیهوده گرفتار آمده وبنظر میرسد که هنوز هم مدعیان اپوزیسیون در دو گروه بندی برانداز و اصلاح چی نتوانسته اند به اصلاح ناپذیری حکومت اسلامی بیک نقطه نظر مشترک دست یابند. تکلیف چیست؟ اینکه بازهم بنشینیم ومنتظر اقدامات دلسوزانه آمریکا وانگلیس وآلمان وفرانسه و...بمانیم؟ یا اینکه خودمان بعنوان ملت ومالک این کشور که توسط مشتی آخوند وملای ضد ایرانی به اشغال درآمده فارغ از دعوای گروه های سیاسی وارد میدان شویم وتکلیف مان را با رژیم جمهوری اسلامی روشن کنیم، همانگونه که ملتهای مصر ولیبی و تونس و سوریه ویمن و...کردند. بیایئد روز اول مهرماه را به نقطه آغازی دیگر بدل نمائیم. بیائید روز اول مهرماه ساعت هفت بعد از ظهر خط قرمز ترس را از پیش روی خودمان برداریم وباحضوری گسترده و بهم فشرده بار دیگر جرقه نابودی این حکومت فاسد را بزنیم. بیائید دست دردست هم ودرکنار یکدیگر با اطلاع رسانی همه جانبه با خشمی بنیان کن وحضوری متراکم ناقوس مرگ این رژیم ایران برباد ده را بصدا دربیاوریم. ما هیچ چیزی از ملت سوریه ویمن ومصر و تونس و...کمتر نداریم بجز خود فروختگانی که نمیخواهند این نظام جهنمی فرو بپاشد. بهمین جهت هم درتلاشند تا شاید بتوانند با خدعه ونیرنگ وپدرسوخته بازی بار دیگر بصورت سوپاپ اطمینان عمل نمایند تا شاید بتوانند با طرح موضوعات فریبکارانه مثل انتخابات آزاد و مقولاتی از این دست که درجمهوری اسلامی بکلی بی معناست، بتوانند خشم مردم را فروبنشانند ونگذارند که این عمارت ظلم برسر پایوران وکارگزاران خائن وخونخوارش فروبریزد. گزارش ارسالی از نسل سوخته،فیس بوک
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر